همسنگ انقلاب(12)؛
حکمرانی سایبری غرب در سیاستهای پیشنهادی برنامه هفتم
اهمیت و پیچیدگی این موضوع، فراتر از این نوشتار کوتاه است که تنها یکی از ابرچالش های مطرح در آن، موضوع حکمرانی مجازی است.
دیباچه: مهمترین ابرچالشهای پیشرو، یکی از حلقههای مهم سیاستگذاری محسوب میشود. گرچه این چالشها براساس دیدگاههای بعضاً متضاد و از دو مکتب فکری از منظر اندیشمندان ایرانی و خارجی ناشی شده است؛ اما از اشتراکاتی نیز برخوردار است و میتواند در مقام سیاستگذاری، ما را به حفرههای تمدن سازی در چله دوم (و نیز در برنامه پیشرفت هفتم) و در دو مرحله سخت دولتسازی و کشورسازی اسلامی هدایت کند.
شایان ذکر است که چالشها، برآیند نقاط ضعف و قوت درونی و تهدید و فرصت بیرونی «با دو وجه سلبی و ایجابی» است. در ادامه، ابرچالشهای دهههای پیش رو از دو منظر فکری بیان شده است:
الف- نظم نوین جهانی و حکمرانی مجازی
در این خصوص چند دیدگاه متفاوت است که به اختصار به چند مورد اشاره میشود:
رقبای تمدنی اسلام به دنبال سلطه سایبری
۱- شاید اولین بار، استاد میرباقری بود که فرضیه نظم نوین جهانی و حکمرانی مجازی را در خصوص ابرپدیدهای بنام کرونا مطرح کرد که به نظر میرسد نقطه عطفی باشد در آنچه غربیها «توسعه اجتماعی» و ما «پیشرفت» میخوانیم. ایشان میگوید:
«در دوران کرونا، آموزش الکترونیک به یک آموزش گسترده تبدیل میشود و ما هم در همین مسیر قرار گرفتهایم. این پدیده ممکن است سرآغاز شکلگیری دانشکدههای مجازیِ بینالمللی و مدارس مجازیِ بینالمللی بشود که بهشدت فضای داخل کشورها را تحتتأثیر قرار میدهد و از جهتی، بستر حرکت به سمت برنامهریزی بر محور اسناد بالادستی مانند سند ۲۰۳۰ و اسناد توسعه میشود و فضا را کاملاً در اختیار آنها قرارمیدهد.
امروز رقبای تمدنی ما یک گام بزرگ به سمت حکمرانی مجازی برمیدارند که تسلط خودشان در جهان را بیشتر کنند. ما هم باید یک گام بزرگ به سمت تمدن اسلامی برداریم و این یک رقابت بزرگ است... تمام دستگاه شیطان حیات دنیاست. تلقی من این است که دشمنان، جامعه جهانی را به وسیلۀ کرونا وارد رزمایش بزرگی کردهاند تا ما را به زندگی در فضای مجازی سوق بدهند؛ یعنی شیطان یکبار ما را وارد حیات دنیا کرده است و حالا بدین وسیله دارد به محبس دومی وارد میکند تا قفل دیگری بر حیات مادی بزند.
میخواهند با حسگرها ما را مدیریت کنند؛ اما موفق نخواهند شد. این زندگی برای مؤمن هیچ لذّتی ندارد، انبیاء(ع) دریچههای غیب را به إذن الهی به روی بشر گشودند و اصلاً عصر ظهور عصر تحقق غیب در عالم دنیاست. در روایت داریم وقتی حضرت ظهور میکند دست روی عقول بشر میگذارد و آن را ارتقاء میدهند، اخلاقیات اصلاح میشود، ایمان در قلوب شدّت پیدا میکند و... مؤمنی که با این عالم آشنا است با عالم دنیای مجازی نمیتواند زیست کند... فضای مجازی دارای سه لایه حکمرانی، مدیریت شبکهای و کاربری است و ما فقط در لایه سوم جای داریم.»
آمریکا به دنبال افزایش نفوذ در فضای سایبری
۲- طبق سند استراتژی سایبری ملی آمریکا مصوب سال ۲۰۱۸، این کشور برای افزایش نفوذ و رویارویی با مسائل گستردهای که منافعش را در فضای سایبری تهدید میکند و به چالش میکشد، باید در جایگاه رهبری بین المللی فعال بماند. بر این اساس، هدف اصلی آمریکا برای نفوذ و سلطه بر جهان در عصر فناوری و اطلاعات، انحصار گرایی در مدیریت اینترنت بین الملل است.
در این سند بر ممانعت از خروج کشورها از سلطه اینترنت آمریکایی تأکید میکند: «ما همچنان روی باز داشتن دولتهای اقتدارگرا که به اینترنت آزاد و باز به چشم یک تهدید سیاسی نگاه میکنند و اینترنت آزاد و باز را به یک وب اقتدارگرایانه تحت نظارت خود، در پوشش امنیت و مقابله با تروریسم تبدیل مینمایند، کار خواهیم کرد.»
هوش مصنوعی و شتاب در جاده بیانتهای حکمرانی سایبری
۳- وقتی که در دهه ۶۰ میلادی واژه هوش مصنوعی توسط جان مکارتی ابداع شد دانشمندان بسیاری نسبت به این پدیده مفید، اما خطرناک! هشدار دادند تا جایی که هووی هوش طبیعی انسان (به نام هوش ماشینی یا مصنوعی) بالاخره روزی «روح و فکر و رفتار انسانی» و به تبع «نظامات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی جامعه» را مدیریت خواهد کرد و با قدرت پیشبینی قاعدهمند خواهد توانست جنبشهای اجتماعی سیاسی اقتصادی را در جهت اهداف خالقان و حاکمان فضای مجازی و مصنوعی هدایت کند.
میتواند بر انتخابات سیاسی کشورها تاثیرات دلخواه بگذارد، بر گزینش کالا و خدمات و هدایتهای مالی و پولی تاثیر هدفمند داشته باشد و در یک کلام با هوش مصنوعی که پشتوانه بینادانشی و بینافناورانه دارد و از دهها رشته و گرایش انسانی اجتماعی تجربی بلکه علومی که غربیها آنرا پایه میخوانند تغذیه میکند.
هرکس یا فرقهای که بر فضای مجازی حکمرانی میکند میتواند هژمونی «ملی، منطقهای و جهانی» خود را تثبیت کند. از همین جاست که قرن پیش رو را دنباله قرن بیستم برای دشمنی که شاخ دارد، اما عقل ندارد با تجهیزهرچه بیشتر به ابزارهای دیجیتال، قرنی تعیین کننده در جنگ تمدنی میدانیم.
۲۰۲۵؛ پایان پروژه فریب کرونا
۴- افشاگری محقق آمریکایی درباره اهداف پنهان پروژه کرونا: سال ۲۰۲۵ پایان پروژه فریب کرونا
او میگوید: «ما باید برای موج بعدی (پساکرونا) آماده شویم. آن موقع است که همه به آن زمان توجه خواهند کرد. ۳۱ مارس ۲۰۲۵ زمانی است که تمام این پروسه انجام شده و پایان یافته. در ۵ سال آینده شما شاهد تغییر و شکلدهی تازهای از کل ساختار اجتماعی خواهید بود و این یک امر جهانی است! با رسیدن به سال ۲۰۲۵ کل سیستمها با هوش مصنوعی اداره میشوند و آنها میخواهند ما را با ماشین ادغام کنند.
کاری که میکنند در حقیقت ساختن سیستمی است که ما درآن برای زنده ماندن کاملاً به هوش مصنوعی وابسته میشویم. بهطور مثال برای انجام کارهای روزانه یا برای بیرون رفتن و حتی خرید غذا! در آن زمان سیستم اقتصادی دنیا دچار فروپاشی خواهد شد. آنها (نظام سلطه سرمایهداری) میدانستند اقتصاد چقدر خراب خواهد شد و برای همین است که این نقشه را اجرا کردند تا این قضیۀ نابودی اقتصاد را پنهان کنند.
آنها باید اقتصاد را متلاشی میکردند؛ اما باید دلیلی میآوردند تا نشان دهند آنها مقصر نبودهاند. در سال ۲۰۲۵ وقتی اینترنت کاملا خودمختار و مستقل شود و خود را اداره و کنترل کند (منظور استقلال از حاکمیت دولتها و کنترل پنهان توسط نظام سرمایهداری است)، دنیا تغییر میکند و رابطه ما هم با اینترنت تغییر میکند. در آن زمان کنترل و اداره امور به دست اینترنت خواهد افتاد و او تصمیم خواهد گرفت چه کسی میتواند یا چه کسی نمیتواند به اینترنت دسترسی داشته باشد! خود را آماده کنید که از سیستم خارج شوید یا حداقل خود را آماده کنید تا بتوانید از سیستم خارج شوید تا فرصت هست دیگران را آگاه کنیم.»
نتیجه گیری: شاید مهمترین دلیل دشمن برای تغییر فضای حکمرانی از واقعی به مجازی:
اولاً: تسلط بلامنازع آنها بر این فضا که مبدع اینترنت نیز بودند و تمام سه بخش محتوا، ابزارها و پلتفرمها را راهبری (ونه صرفاً مدیریت) میکنند میباشد.
ثانیاً: وضعیت آشفته و رو به اضمحلال مدرنیته در فضای عینی جامعه است که مجبورند از حاکمیت فیزیکال به حکمرانی دیجیتال نقل مکان کنند.
ادعای اول چندان دلیل نمیخواهد و بنابراین در این ضیق مجال، نیازی به ورود در آن نیست؛ اما برای اثبات ادعای دوم ادله بسیاری حتی از اردوگاه غرب در اختیار است که ترند گذاریها یکی از مهمترین آنهاست.
ب- تِرِند گذاری وقایع جهان تا ۲۰۳۰ از نگاه واتسون
پرداختن به نتایج برخی اتاق فکرهای دشمن که بهخصوص در حوزه مطالعات استراتژیک، دکترینال و آینده پژوهانه مشغولند ازاین حیث مهم است که میتوان به عنوان نگاه مکمل، از منظر دشمن به چالشهای فراروی جهانی پرداخت.
دکتر حسن عباسی در سال ۱۳۹۲ درباره مگاترندهای ۲۰۵۰ ریچارد واتسون چنین میگوید: «این ترندگذاری وقایع جهان را تا سال ۲۰۵۰ پیش بینی میکند که ۱۳ مگاترند (ابرمسیر) دارد که اکثر آنها ترندهایی سلبی و ناامید کنندهاند و این برای جامعهای که ادعای ثبات میکند فاجعه است. امروز موضوعی که جامعه بشری را عموماً و جامعۀ ما را خصوصاً تحت تاثیر قرار داده اتفاقات عجیبی است که رخ داده و در این پیچ مهم تاریخی ما باید افقمان را نسبت به این حوادث روشن کنیم.
افقی که جامعه ما و جامعه جهانی با آنها روبرو است ۱۳ تا ابر مسیر دارد و اتفاقاتی است که بر روی زندگی همهی ۷.۵ میلیارد نفر کره زمین تاثیر دارد. در سال ۲۰۵۰ جمعیت کره زمین به ۱۰ میلیارد میرسد و بشر با مشکلات آب شرب، غذا و انرژی و همچنین تخریب گونههای متفاوت گیاهی و جانوری مواجه میشود که سه بحران کلیدی است. یکی از مهمترین مگاترندها بدهی (debt) میباشد و تقریبا بزرگترین عارضهای است که بشر را تهدید میکند.
بدهی مهمترین عامل فروپاشیهای سیاسی شده است. مشکلات اقتصادی باعث میشود که در سالهای آتی کشورهای دیگری همچون اوکراین سقوط کنند. یکی دیگر از این مگاترندها ایندیویژوالیسم (تفرد) است که ابتدا غرب را نابود کرد و حالا به سراغ کشورهای تازه صنعتی شده مثل ما آمده است. مشکلات زیست محیطی و پیری از جملۀ دیگر این مگاترندهاست. مگاترند بعدی دیجیتالیزیشن و درگیر زندگی دیجیتالی شدن است.
مسئلۀ شهر نشینی موضوع بسیار مهمی است که تقریباً تا سال ۲۰۵۰ میلادی بیش از ۸۰ درصد روستاها نابود میشوند و در ایران هم این اتفاق به سرعت در حال وقوع است. مسأله دیگر اضطراب است که هرچه جلوتر میرویم بیشتر شاهد آن خواهیم بود. اضطراب از امکان پیدا کردن شغل، تحصیل و ازدواج و …. این افقهایی که ترسیم شده و تقریبا همه آنها جامعه ما را در بر میگیرد.
یکی دیگر از این مگاترندها انتقال قدرت از غرب عالم به شرق است که عواملی مثل مشکلات فرهنگی، اقتصادی و کاهش جمعیت از دلایل آن میباشد. در همین ترند گذاری که توسط مهمترین مراکز آیندهپژوهی آمریکا بررسی شده است برای سال ۲۰۳۵ معتقدند که ایران به دلیل شتاب پیشرفت و جهشداری که دارد، میتواند به ابرقدرت تبدیل شود.
در یک تصویر میتوان این ۱۳ مگاترند را در عناوین ذیل خلاصه کرد:
- ۱. بدهی debt؛ بزرگترین عارضه تهدیدگر و مهمترین عامل فروپاشیهای سیاسی در جهان.
- ۲. دیجیتالیزیشن Digitalisation؛ درگیر شدن با زندگی مجازی.
- ۳. اضطراب Enxiety؛ از امکان پیدا کردن شغل و تحصیل و ازدواج و ….
- ۴. شهرنشینی Urbanisation؛ که بیش از ۸۰ درصد روستاها در ایران و جهان نابود میشوند.
- ۵. فردگرایی Individualism؛ که ابتدا غرب و سپس کشورهای تازه صنعتی شده مثل ایران را نابود میکند. رابطه تفرد وقتی با فضای مجازی، اضطراب و شهر نشینی در هم میآمیزد البته که فاجعهبارتر است.
- ۶. انتقال قدرت ازغرب عالم به شرق power shift east Ward؛ بهخاطر مشکلات فرهنگی، اقتصادی و کاهش جمعیت و...
- ۷. جهانی شدن Globalisation
- ۸. مشکلات زیست محیطی Environmental change
- ۹. پیری و کاهش شدید جمعیت Ageing
- ۱۰. نوسانات Volatility
- ۱۱. شخصی سازی Personalisation
- ۱۲. کوته بینی Localism
- ۱۳. پایداری Sustainability
نتیجه گیری: از هر منظری که به موضوع سیاستگذاری کلان جمهوری اسلامی ایران نگاه شود هیچ توجیهی در غفلت از چالش بزرگ حکمرانی دشمن بر فضای مجازی نیست.پس بنابراین برنامه هفتم پیشرفت باید این مهم را در رأس سیاستهای کلان ۵ ساله و برنامههای ذیل آن قرار دهد.
ارسال نظرات