ناراحتی شیخ عبدالکریم از اوضاع سیاسی کشور
يك بار در اواخر عمر مرحوم حاج شيخ كه رضاخان بيشترين فشار را بر روحانيت وارد مىكرد، در شب عيد فطر به محضرشان رسيدم. فصل زمستان بود و در منزل اندرونى و بيرونى ايشان بسته بود. با اين حال، من توفيق درك محضرشان را پيدا كردم. ايشان زير كرسى نشسته و از اوضاع حاكم بر كشور به شدت ناراحت بودند؛ چون رضاخان اعلام كرده بود كه تنها سه الى چهار نفر حق استفاده از لباس روحانيت را دارند: حاج شيخ عبدالكريم در قم، حاج آقاحسين در مشهد، آسيد ابوالحسن در نجف و يك فرد ديگر.
ارتحال و تشييع پیکر مرحوم حاج شيخ عبدالكريم
مرحوم حاج شيخ، هنگام عصر، در نزديكىهاى غروب دارفانى را وداع گفت. قصد اوليه دولت بر اين بود كه همان شب، ايشان را دفن كنند؛ اما علما و مراجع وقت با مهارت خاص نگذاشتند كه اين امر اتفاق بيفتد و تشييع جنازه و تدفين را به روز بعد موكول كردند.
روز بعد هم مأمورين نظميه وارد صحنه شدند و گفتند كه بايد جنازه هر چه سريع تر به خاك سپرده شود. باز هم دستاندركاران، به بهانه نبودن كفن و غيبت يك فرد بخصوص، تشييع را تا نزديك هاى ظهر به تعويق انداختند، تا تعداد بيشترى از مردم باخبر شوند و در مراسم شركت كنند.
حضور پرشور مردم در مراسم تشییع پیکر آیت الله موسس
خوشبختانه كار به جايى رسيد كه تقريبآ در شهر قم در آن روز كسى در خانه نماند و حتى عدهاى از روستائيان اطراف قم كه در اين فاصله از فوت مرجع بزرگ عالم تشيع مطلع شده بودند، خود را به مراسم تشييع رساندند. زنان عزلت گزيده كه تا پيش از آن حتى با روسرى هم اجازه خارج شدن از منازل را نداشتند، با حجاب كامل اسلامى از خانهها بيرون آمدند.
هنگام ظهر بود كه جنازه مرحوم حاج شيخ عبدالكريم به صحن مطهر حضرت معصومه(س) رسيد تا مراحل تشييع و تدفين انجام شود. هنگام عصر هم به مدت دو ساعت در مسجد امام حسن عسكرى(ع) مراسم يادبود و فاتحه خوانى به همين منظور برگزار گرديد. شب هم به عنوان مجلس شام غريبان، در مسجد عشقعلى كه محل تدريس آن مرحوم بود، مجلسى برپا شد و حقير هم در اين مراسم شركت كردم.
دخالت عمال رضاخان در مجلس فاتحهخوانى آیت الله حائری یزدی
وقتى بساط سماور و فرش و ساير تجهيزات مربوط به مجلس فاتحهخوانى را آوردند؛ ناگاه مأمورين از راه رسيدند و از برگزارى مراسم جلوگيرى كردند. ما در آنجا نشستيم و مقاومت كرديم تا مراسم هر طور شده برگزار شود؛ اما حاج سيد محمدباقر قزوينى كه در آنجا امام جماعت بود، مخالفت با مأمورين را صلاح ندانست و مردم را به سمت بيرون مسجد هدايت كرد.
خروج زنان از انزواى خانه
زنان تا پيش از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، براى فرار از برخورد مأمورين نظميه در خصوص حجاب، به خانهها پناه برده بودند و اين مصيبت كمتر از مصيبت بىحجابى نبود. در آن زمان با آن كه حمام سر خانه مرسوم نبود، بسيارى از خانوادهها براى اين كه نياز زنانشان را به حمام در خود خانه برطرف كنند، تدابير خاصى انديشيده بودند؛ از جمله برنامه غسل و تن شويى را در ايام تابستان در حوض خانه انجام مىدادند و براى زمستانها هم كه هوا سرد بود، پستوى خانه را براى اين منظور گرم مىكردند و آنگاه با يك آفتابه و در حالى كه درون مجمعهاى مىرفتند، غسل مىكردند.
بعد از ارتحال حاج شيخ عبدالكريم، زنان به بهانه شركت در مراسم تشييع آن مرحوم، به خيابانها ريختند و براى اولين بار در خيابانها و مجامع عمومى، زنان با حجاب كامل و چادر و در قالب يك اجتماع بزرگ، ديده شدند و از آن به بعد هم سد شكسته شد.
منبع: کتاب خاطرات آیت الله بدلا؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی