نقش مذهبی بودن زن و شوهر در استحکام خانواده
به گزارش خبرنگار گروه جمعیت و خانواده خبرگزاری رسا، در رابطه با عوامل تاثیرگذار در استحکام، تقویت وتربیت خانواده این سوال مطرح است که التزام به آموزههای اعتقادی و عبادی چه نقشی در تقویت بنیانهای خانواده به ویژه در تربیت اخلاقی و معنوی آنان دارند. برای هر فرد مسلمان و معتقد روشن است که پرستش و ارتباط معنوی با خالق متعال، جوششی است از اعماق وجود انسان که شعاع نورش، زندگی و اجتماع را نورانی میکند و به زندگی معنا و مفهومی صحیح میبخشد.
خاستگاه پرستش، فطرت پاک و بیآلایش و جوهره ذاتی و حقیقی انسان بوده که اگر به صورت صحیح راهبری شود انسان را به اهداف بلند خود که همان سعادت است متصل میسازد و به همین سبب است که ترویج عبادت و اشاعه سنت ارزشمند نیایش به درگاه حضرت حق، سرلوحه تعالیم همه انبیا بوده است.
نقش نماز در تحکیم خانواده
خداوند قرآن کریم میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید از صبر و نماز کمک بگیرید. (بقره: ۱۴۵) نمازگزار علاوه بر اینکه از اقامه نماز نیرو و نشاط میگیرد، زمینه اضطراب و تشویش خاطر را در میان اعضای خانواده محدود میکند؛ بهوسیله نماز و یاد خدا معنویت و نورانیت در دل اعضای خانواده بهویژه زن و شوهر نفوذ کرده و در آرامش خاطر و اطمینان قرار میگیرند.
امیرالمومنین(ع) در این باره میفرماید: یاد خدا باعث روشنایی سینهها و آرامش دلهاست. نماز همچنین با مهار زشتی و بیعفتی در خانواده، زمینه بحران در خانواده را سد میکند؛ زیرا فجور و بیعفتی بنیان خانواده را سست میکند و استحکام آن را در هم میشکند. قرآن کریم یکی از ویژگیهای نمازگزاران را پاکدامنی و حفظ عفت میداند؛ آنجا که میفرماید: نمازگزاران کسانی هستند که دامان خود را محافظت میکنند و از بیعفتی مصون هستند. (معارج: ۲۹)
تحقیقات تجربی که در این رابطه انجام شده نشانگر این مطلب است که نیایش و ارتباط با خدا یا بهصورت مستقیم در رضامندی زناشویی و استحکام خانواده دخالت داشته و یا از طریق به وجود آوردن ویژگی و صفاتی در افراد که آن ویژگیها در ثبات زندگی سهیم هستند. در این قسمت از بحث به نمونههایی از آن تحقیقات اشاره میکنیم.
اسپراوسکی و هاگستون در تحقیقی میدانی و تجربی دریافتند افرادی که برای مدت طولانی با هم زندگی کرده بودند، مذهب و رفتارهای مذهبی را مهمترین عامل رضایتمندی در ازدواج تلقی کردهاند. جریگان و ناک بعد از بررسی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند که انجام رفتارهای مذهبی، مهمترین عامل ثبات و پایداری ازدواج است.
گروهی از محققان رابطه بین رضایتمندی از ازدواج و استحکام خانواده را با مذهبی بودن زن و شوهر مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه دست یافتند که مذهبی بودن در استحکام خانواده نقش مهم و مؤثری ایفا میکند.
الکسیس کارل میگوید: نیایش، در روح و جسم تأثیر میگذارد و احساس عرفانی و احساس اخلاقی را توأماً تقویت میکند. در چهره کسانی که به نیایش میپردازند، حس وظیفه شناسی، قلت حسد و شرارت، و نیکی و خیرخواهی نسبت به دیگران خوانده میشود. نیایش خصایص خود را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فردی نشان میدهد: صفای دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادی بیدغدغه، چهره پر از یقین و آمادگی برای پذیرش حق، از ویژگیهای نیایشگران است. پرواضح است که با وجود چنین ویژگیهایی در زن و شوهر، زندگی استحکام بیشتر و بهتری پیدا میکند.
از میان هشتاد پژوهش انجام شده از سوی کوئینگ و لارسون که حاوی اطلاعات آماری درباره التزام دینی و رفاه ـ اصطلاح وسیعی که دربرگیرنده اموری نظیر خوشبختی، رضایت از زندگی، خوشبینی و امیدواری است ـ ۷۹ پژوهش، ارتباط مثبتی بین آنها را گزارش کرده و تنها یک پژوهش ارتباط آنها را منفی میداند.
همچنین در تحقیقات انجام شده مشخص شد افرادی که التزام به فعالیتهای مذهبی دارند، در مقایسه با دیگران، گرایش بیشتری به ازدواج پایدار دارند. بیشتر این افراد مشکلات ارتباطی، عدم توافق، عدم صداقت و مصرف مواد کمتری دارند.
کوینگ و لارسون همچنین از تحقیقات خود نتیجه گرفتند که دلیل کافی برای اثبات این مسئله وجود دارد که رفتارهای دینی و مذهبی با رفتار بهنجار و سالم در ارتباط است. او میگوید تحقیقات ثابت کرده که افراد مؤمن و ملتزم به دستورات دینی، کمتر دچار بیبندوباری جنسی، همسر آزاری و مصرف الکل هستند.
در پژوهشی که نصیبالبکاء و بنیاسدی انجام دادند و در آن به مقایسه عوامل فردی، اجتماعی و شخصیتی افراد در زوجهای سازگار و ناسازگار کرمانی پرداختند، به این نتیجه رسیدند که عواملی همچون امور مالی، رابطه جنسی و باورهای مذهبی در گسستگی زندگی تأثیرگذار هستند و اعتقادات مذهبی نقش زیادی در استحکام خانواده دارند.
در تحقیقی که مهکام از پروندههای دختران فراری و مصاحبه با آنان انجام داد این نتیجه بهدست آمد که بیشتر دختران فراری از خانوادههایی هستند که یا کاملاً بیدین بوده و یا التزام آنها به دینداری در حد صفر بوده است. همچنین در یک نظرسنجی که از هفتاد دختر فراری نگهداری شده در مراکز مداخله و بحران شهر تهران، انجام شد این نتیجه بهدست آمد که ۹۴ درصد دختران فراری در خانوادههایی زندگی میکردهاند که سطح اعتقاد و آگاهی آنان از مذهب و التزام عملی آنان به دین، در حد بسیار پایینی بود. این خانوادهها آشفته و از استحکام لازم برخوردار نبودهاند. توجه به تحقیقات ذکر شده بیانگر این نکته است که اعتقادات و باورهای مذهبی و انجام اعمال عبادی، نقش زیادی در استحکام و ثبات خانواده دارد.
نقش روزه در تحکیم خانواده
روزه یکی از بزرگترین عبادتهایی است که در قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) مورد تأکید قرار گرفته است و یکی از فایدههای بزرگ روزه، تربیت روح و تقویت اراده و تعدیل غرایز انسانی است، روزهدار با وجود گرسنگی، تشنگی و خودداری از لذتهای دیگری که باید از آن چشم بپوشد، روح و اراده خویشتن را تقویت میکند. از طریق روزه زمام نفس سرکش و شهوات و هوسها مهار میشود.
همچنین روزه واقعی زمینه ارتکاب گناهان مربوط به چشم، گوش، دست و پا را از بین میبرد؛ زیرا روزهدار میداند که نباید چشم به حرام باز کند و نباید حرامی بشنود. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: بدانید که روزه، تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست...؛ پس هنگامی که روزه هستید، زبان خود را از دروغ حفظ کنید، چشمهای خود را از حرام بپوشانید؛ با یکدیگر دعوا نکنید، به همدیگر حسد نورزید، غیبت یکدیگر را نکنید، با هم بحث و جدل ننمایید، دروغ نگویید، با یکدیگر مخالفت نکنید، بر هم خشم نگیرید، به یکدیگر ناسزا نگویید، همدیگر را آزار و اذیت نکنید، به دیگران ستم ننمایید، یکدیگر را به ستوه نیاورید و از یاد خدا و نماز غافل نشوید.
توصیهها و آموزههای این حدیث شریف را میتوان به بهترین وجه در روابط زن و شوهرها بهکار گرفت. رعایت این سفارشها در خانواده و در برخورد با همسر، کانون خانواده را سرشار از انس و الفت مینماید، زن و شوهر را به هم نزدیک میسازد، دلهای آنان را به همدیگر پیوند میدهد و استحکام خانواده را دوچندان میکند.
در تعالیم آسمانی و اسلامی نیز به متفاوت بودن افراد در دینداری توجه گردیده و به این نکته تأکید شده که دینداری برخی از افراد ظاهری و صرفاً لقلقه زبان است. حتی برخی افراد دین و ارزشهای دینی را وسیلهای برای نیل به اهداف دنیوی و مظاهر دنیوی میدانند. امیرالمؤمنین علی(ع) ضمن تقسیمبندی عبادتکنندگان، میفرماید: گروهی خدا را به طمع و رغبت بهشت عبادت میکنند؛ عبادت اینها عبادت تجارتپیشگان است، گروهی خدا را از ترس جهنم و عذابش عبادت میکنند؛ این عبادت بردگان است و گروهی نیز خداوند را از سر سپاس عبادت میکنند؛ این عبادت آزادگان است و این بهترین عبادت است.
همچنین امام حسین (ع) در روایتی فرمودند: بهدرستی که عده زیادی از مردم نوکر دنیا و طالب دنیا هستند و ارزشهای دینی لقلقه زبانشان است. تا موقعی از دینداری دم میزنند که معاش و زندگی دنیویشان تأمین شود و اگر گرفتاری دنیایی به آنان رو کند و امتحان شوند، دینداران بسیار کم میشوند.
گرچه همه این گروهها به ظاهر مسلماناند و بهرهای از دینداری دارند و در اسلام هیچکدام از این عبادتکنندگان و دینداران رد نشده ولی ارزش و ثمره اینها با همدیگر متفاوت خواهد بود. آنگاه عبادت خالص و واقعی خواهد بود که خداوند را به خاطر شایستگیاش برای عبادت، اطاعت و بندگی کنند. به این مرتبه از عبادت عده قلیلی رسیدهاند و از مصادیق برجسته این نوع عبادتکنندگان حضرت علی (ع) است که فرمود: خدایا تو را نه از ترس جهنم و نه به طمع رسیدن به بهشت عبادت میکنم؛ بلکه تو را شایسته عبادت و فرمانبرداری و پرستش یافتم، پس تو را عبادت کردم.
بنابراین هرچقدر افراد بتوانند به سوی این قله (عبادت علی (ع)) حرکت کنند، اعتقاد و عبادتشان عمیقتر و پرثمرتر خواهد بود.
علی احمد پناهی