الگوی مشترک مدیریت بحران در سیره امامین انقلاب اسلامی
اشاره: مدیریت بحران در سیره رهبر معظم انقلاب اسلامی تداوم هوشمندانهای از مکتب امام خمینی(ره) است که با حفظ جوهره دینی و مردمی متناسب با تحولات زمان بازتعریف شده است. اگر امام راحل در مرحله تأسیس انقلاب با تهدیدهای سخت و دشمنان آشکار روبهرو بودند رهبر معظم انقلاب در مرحله تداوم و تعالی نظام با جنگ نرم، فتنههای درونی و نبرد شناختی مواجه شدند. ایشان با ایمان راسخ، مردمباوری عمیق و زمانشناسی بینظیر توانستهاند هر بحران را به فرصتی برای تقویت هویت انقلاب تبدیل کنند. در جریان جنگ ۱۲ روزه نیز با تصمیمهای دقیق و مواضع حسابشده هم وحدت ملی را حفظ کردند و هم جبهه مقاومت را استوارتر ساختند. سه رکن راهبردی در مدیریت ایشان- پاسداری از اصول انقلاب، جهاد تبیین مستمر و گفتمانسازی تمدنی- سبب شده انقلاب اسلامی نهتنها از بحرانها عبور کند، بلکه از دل هر تهدید قدرتی تازه برای پیشرفت و تأثیرگذاری جهانی بیابد.
در این زمینه خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام جواد فدایی مبلغ فعال حوزه جهاد تبیین گفتوگویی انجام داده است که در ادامه خواهد آمد:
رسا ـ سیره مدیریت بحران رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقایسه با سیره امام خمینی(ره) چه شباهتها و تفاوتهایی دارد و تفاوت تصمیمات این دو رهبر بزرگ به لحاظ شرایط تاریخی و اجتماعی چگونه تبیین میشود؟
در نگاه نخست هسته مشترک مدیریت بحران در سیره هر دو امام انقلاب تکیه بر مبانی ثابت دینی و اعتماد به مردم است. هر دو رهبر بزرگ انقلاب در مواجهه با بحرانها اساس کار را بر ایمان به وعدههای الهی و باور به نقش مردم در پایداری انقلاب قرار دادند. همانگونه که امام خمینی(ره) با اتکا به اسلام ناب محمدی پایههای انقلاب اسلامی را بنیان نهاد و با حضور و همراهی مردم آن را مستحکم کرد، رهبر معظم انقلاب نیز با همان منطق دینی و ولایی انقلاب را در برابر بحرانهای نوظهور هدایت کردند و مردم را محور حل مسائل دانستند.
تفاوت اصلی این دو دوره، به نوع بحرانها و شرایط تاریخی و اجتماعی بازمیگردد. امام خمینی(ره) در دوران تکوین و تثبیت نظام اسلامی با بحرانهای تأسیسی و ساختاری مواجه بودند؛ بحرانهایی مانند مبارزه با رژیم طاغوت، تثبیت نظام تازهتأسیس، جنگ تحمیلی و مقابله با گروهکهای تروریستی و منافقین. در واقع امام(ره) باید بنیانهای انقلاب را ایجاد و از آن در برابر دشمنان خارجی و تهدیدهای آشکار محافظت میکردند.
اما رهبر معظم انقلاب در دوران زعامت خود با بحرانهای پساتأسیسی و پیچیدهتر روبهرو شدند؛ بحرانهایی که ریشه در تحولات داخلی، جنگ نرم و چالشهای فکری و فرهنگی داشت. اگر در زمان امام(ره) جنگ سخت در میدان نبرد جریان داشت در دوران رهبری رهبر معظم انقلاب جنگ نرم و تهاجم فرهنگی آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. ایشان با هوشمندی از همان سالهای نخست رهبری نسبت به خطر ناتوی فرهنگی و عملیات روانی دشمن هشدار دادند و تلاش کردند جامعه را نسبت به این تهدیدها آگاه و مصون سازند.
بنابراین اگر امام خمینی(ره) در برابر دشمنان بیرونی و قدرتهای مستکبر میجنگیدند رهبر معظم انقلاب بیش از هر چیز با چالشهای درونی و فتنههای داخلی مواجه بودهاند؛ از حوادث سیاسی دهه ۷۰ گرفته تا فتنه ۸۸ و آشوبهای دهه ۹۰. این بحرانها عمدتاً برخاسته از درون جامعه و اختلاف دیدگاههای داخلی بودند نه تحمیل مستقیم دشمن خارجی.
در جمعبندی میتوان گفت هر دو رهبر در هندسه فکری و مبنایی بر اصول ثابت دین و مردمباوری تأکید داشتند؛ اما تفاوت در میدان عمل و نوع بحرانها سبب شد که امام خمینی(ره) بیشتر به تأسیس و تثبیت نظام بپردازند در حالی که رهبر معظم انقلاب مأموریت تاریخی خود را در صیانت، عمقبخشی و استمرار انقلاب در برابر بحرانهای فکری و داخلی تعریف کردهاند.
رسا ـ راهبردهای مدیریتی رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابعاد سیاسی، فرهنگی و سایر عرصهها هنگام بروز چالشها و بحرانهای انقلاب اسلامی در طول چهل سال اخیر چه بوده است؟
راهبردهای کلان حضرت آیتالله خامنهای در مدیریت بحرانها طی چهار دهه گذشته را میتوان بر سه محور اساسی استوار دانست که هر سه مبتنی بر مبانی اصیل انقلاب اسلامی و نگاه تمدنی ایشان به آینده امت اسلامی است.
نخستین محور تثبیت و تعمیق اصول بنیادین انقلاب اسلامی همچون «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» است. رهبر معظم انقلاب در تمام سالهای زعامت خود چه در سخنرانیهای عمومی چه در دیدار با نخبگان و اقشار مختلف همواره بر این اصول بهعنوان ستونهای هویت انقلاب تأکید کردهاند. ایشان در مناسبتهای مهم بهویژه در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) بر ضرورت بازتبیین و پاسداری از این اصول اصرار داشتهاند و همواره تلاش کردهاند تا در دل بحرانها با گفتمانسازی معنا و عمق تازهای به این ارزشها ببخشند.
محور دوم جهاد تبیین و روشنگری در بزنگاههای بحرانی است. هرگاه کشور با بحران سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی روبهرو شده، رهبر معظم انقلاب شخصاً وارد میدان شدهاند تا حقیقت ماجرا را برای مردم روشن سازند، امیدآفرینی کنند و مسیر درست را نشان دهند. ایشان در بیانات خود علاوه بر تحلیل دقیق شرایط، راهکار و مطالبهگری نیز ارائه میکنند و از این طریق مانع انحراف افکار عمومی و سوءاستفاده دشمن میشوند. جهاد تبیین در منظومه فکری ایشان صرفاً یک واکنش نیست بلکه راهبردی پایدار برای مصونسازی جامعه از جنگ روایتها و عملیات روانی دشمن است.
محور سوم هوشمندی و ابتکار عمل در مواجهه با جنگ ترکیبی و شناختی دشمن است. در دهههای اخیر دشمنان انقلاب کوشیدهاند با ابزار رسانه، فشار اقتصادی و جنگ روانی، روحیه ملت ایران را تضعیف کنند اما رهبر معظم انقلاب با حضور بهموقع در صحنه چه از طریق پیامهای شفاهی و مکتوب و چه از راه دیدارهای عمومی، توانستهاند نقشههای دشمن را خنثی و صحنه را به نفع انقلاب بازتعریف کنند. این حضور هوشمندانه نهتنها از گسترش بحران جلوگیری کرده بلکه خود به فرصتی برای بازتولید سرمایه اجتماعی و تقویت ایمان عمومی تبدیل شده است.
ویژگی برجسته دیگر در مدیریت ایشان گفتمانسازی و نهادینهسازی تجربههاست. رهبر معظم انقلاب تنها به حل مقطعی بحرانها بسنده نمیکنند بلکه از دل هر بحران یک گفتمان ماندگار میآفرینند تا در موقعیتهای مشابه جامعه و نخبگان از آن الگو بگیرند. نمونه روشن آن شکلگیری گفتمان «دفاع از حرم» در برابر فتنه داعش یا گفتمان «جبهه مقاومت» در سطح منطقه است. این گفتمانها موجب شدند بحرانها از درون کشور به میدان مقابلهی فراگیر امت اسلامی منتقل شوند و قدرت بازدارندگی انقلاب در سطح منطقهای تثبیت گردد.
به بیان دیگر راهبردهای مدیریتی رهبر معظم انقلاب بر سه اصل اصالتبخشی به ارزشهای انقلاب، تبیین آگاهانه واقعیتها و گفتمانسازی فعال استوار است؛ سه رکن راهبردی که توانستهاند جمهوری اسلامی را در سختترین چالشهای سیاسی، فرهنگی و امنیتی نهتنها از بحران عبور دهند بلکه آن را به مرحلهای بالاتر از پایداری و تأثیرگذاری جهانی برسانند.
رسا ـ چگونه زمانشناسی و تصمیمگیری بهموقع در سیرهی رهبر معظم انقلاب نقشآفرین بوده، بهویژه در «جنگ ۱۲ روزه» ایشان چگونه از فرصتها به نفع انقلاب و امت اسلامی استفاده کردند و مانع تحقق تهدیدهای دشمن شدند؟
زمانشناسی در سیره رهبر معظم انقلاب یک هنر راهبردی و از ویژگیهای برجسته ایشان است که نشان میدهد در لحظات حساس با بصیرت و درک دقیق شرایط چگونه توانستهاند بحرانها را به فرصت تبدیل کنند. در جریان جنگ ۱۲ روزه نیز این ویژگی بهخوبی آشکار شد. ایشان پیش از هر چیز بر حفظ انسجام درونی نظام تأکید داشتند و با صدور پیامها و مواضع سنجیده مانع از آن شدند که فشارهای سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی دشمن موجب تفرقه و آشفتگی داخلی شود.
در همان زمان سخنان و بیانیههای ایشان کاملاً هوشمندانه و در لحظه بیان میشد؛ به گونهای که دقیقاً همانجایی که دشمن احساس میکرد میتواند نفوذ کند، رهبر معظم انقلاب با ورود بهموقع آن مسیر را مسدود میکردند. حتی نقاط قوت ظاهری دشمن با درایت ایشان به نقاط ضعف تبدیل میشد. از سوی دیگر هرگاه دشمن تلاش داشت با بحرانسازی یا فشارهای اقتصادی جامعه را دچار اضطراب کند، رهبر معظم انقلاب همان موقعیت را به نمایش اراده و وحدت ملی تبدیل میکردند و تهدید را به انسجام بدل میساختند.
در بحرانهای دیگر نیز همین منطق جاری بود؛ هر زمان اختلاف نظر یا ناهماهنگی میتوانست به بحران ساختاری تبدیل شود، ورود بهموقع ایشان مانع از گسترش مشکل شد. رهبر معظم انقلاب همواره تأکید کردهاند که عمل بههنگام اصل حیاتی در مدیریت بحرانهاست؛ همان اصلی که اگر در تاریخ رعایت میشد بسیاری از حوادث تلخ به وقوع نمیپیوست. در نتیجه زمانشناسی، تصمیمگیری دقیق و تبدیل تهدید به فرصت بخش جداییناپذیر از شیوه مدیریت رهبر معظم انقلاب در مواجهه با بحرانهاست؛ شیوهای که در جنگ ۱۲ روزه بهروشنی جلوه یافت و به درسی ماندگار برای همه مدیران و مسئولان تبدیل شد.