چهارمین نشست از دوره امام علی شناسی برگزار شد
خبرگزاری رسا ـ کارشناس مذهبی گفت: در پیامبر ما نبوت، رسالت و امامت کبری بود، اما چون نبوت به پیغمبر ما ختم شد ائمه معصومان(ع) ما دیگر نبوت و رسالت ندارند و این است که می گویند حضرت امیر از انبیای گذشته بالاتر است، چون پیامبران امام بر یک گروه بودند، اما امام علی(ع) و امام زمان(عج) امام بر عالم و زمان هستند.
به گزارش خبرنگارخبرگزاری رسا، حجتالاسلام علوی سرشکی، مدرس حوزه و استاد فلسفه و عرفان، در چهارمین نشست از دوره کوتاه مدت امام علی(ع) شناسی که در شبستان نجمه خاتون حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار شد، به بیان و بررسی جایگاه دین در زندگی بشر و نیاز جامعه به امام و رهبری برخاسته از متن دین پرداخت.
این کارشناس مذهبی در بیان جایگاه امامت اظهار داشت: بحث امامت مبتنی بر دین بوده و یک بحث عقلی است، مقصود ما از امام کسی است که رهبری دینی را بر عهده دارد و از طرف خداوند مأمور است که جامعه بشری را هدایت کند.
وی در ادامه افزود: البته مقصود از دینی بودن اصطلاح فلاسفه فعلی نیست که دین را یک مسأله ای در کنار سیاست، اقتصاد و زندگی می دانند، بلکه مقصود دین الهی است، که به وسیله آن روش زندگی کردن به طور کامل از هر جهت به ما یاد داده خواهد شد.
این استاد فلسفه و عرفان تصریح کرد: دین آمده است تا به بشر یاد دهد چگونه به تنهایی و در خانواده و نیز جامعه زندگی کنیم، و اینکه جامعه بشری از جهت اقتصاد، سیاست و تعلیم و تربیت به چه شکلی باشد، اما بنا بر تعریفی که ما از دین داریم وقتی با آقایان سکولارها روبه رو می شویم آن ها این را قبول ندارند.
وی ادامه داد: از دیدگاه آن ها دین کاری به دنیای ما ندارد و در جهت سعادت دنیای ما نیست، از این رو اگر سعادت دنیا را می خواهیم باید خودمان حرکت داشته باشیم، جامعه و افراد آن باید تصمیم بگیرد که چگونه زندگی کنند و از چه راهی سعادت مند شوند.
حجت الاسلام علوی سرشکی به دلیل جدا ناپذیر بودن امر امامت با مسأله دین و دیدگاه سکولارها در این مورد بیان داشت: سکولارسیم که در قرن 14 توسط ماکسیل رلو رییس دانشگاه پاریس تأسیس شد، وی بنا بر منطق ارسطویی یعنی منطق غیر منطق رایج در کلیسا ها و حوزه ها، از ارسطو نقل می کند که ما برای سعادت دنیا به اخلاق نیک نیاز داریم اما به راهنمایی خدا و دین الهی نیاز نداریم.
وی تاکید داشت: این تفکر بسیار در میان روشن فکرها و غیر روشن فکرهای ما و نیز در جامعه غرب رایج شده است، حال یک سوال مطرح است، آیا به راستی این حرف صحیح است؟ آیا بشر بدون کمک گرفتن از ایمان به خدا و قیامت و راهنمایی خدا می تواند سعادت زندگی دنیایش را تأمین کرده و خوش وقت شود؟ آیا می توان از جنگ، جدال، جنایات و خون ریزی نجات یافت؟ میتواند از مشکلات روانی و مادی نجات یابد؟ اینها سوالاتی است که در برابر دیدگاه های سکولارها مطرح می شود.
این استاد حوزه علمیه دربیان پاسخ علوم انسانی و فلسفه جدید(فلسفه اگزیستانسیالیسم) به این پرسش ها ابراز داشت: در علوم تجربی جدید اعم از جامعه شناسی و روان شناسی برای دین خواص مفیدی را قائل شده اند، آقای فروید پایه گذار روان کاوی آورده است، دین روحیه انسان را تعدیل می کند، با اعتقادی که دین به انسان نسبت به خدا، قیامت و نسبت به بهشت می دهد، روحیه انسان را درمقابل ناملایمات زندگی و طبیعت تقویت کرده و تعدیل می کند.
وی خاطر نشان کرد: یک فرد مؤمن که واقعاً ایمان دارد، هیچ وقت در مقابل مشکلات سر خم نخواهد کرد و تاکنون هم روان کاوها و روان شناس ها اصل حرف وی را قبول دارند و می گویند برای درمان کسانیکه از تعادل روحی مناسبی برخوردار نیستند و مریض روانی هستند از دین و اعتقادات دینی می توان برای سلامت آنان استفاده کرد.
حجت الاسلام علوی سرشکی با اشاره به دو راهکار فروید نسبت به حل مشکلات بشر بیان داشت: به گفته وی یک راه، تمسک به مواد مخدر، که این وسیله برای چند ساعتی انسان را از مشکلات دور خواهد کرد اما تداومی ندارد، و راه دوم تمسک به دین و مذهب است، از این رو راه دوم معقول بوده و دارای تداوم بیشتری است، زیرا این خاصیت دین است که فرد را در مقابل ناملایمات روحیه تقویت می کند.
وی تأکید داشت: در فلسفه اگزیستانسیالیسم صحبت های خوبی نسبت به اعتقاد به خدای فاعل و مختار مهربان و امید دهنده در زندگی شده است، به طور کل اگر انسان به چنین خدایی اعتقاد داشته باشد هیچ وقت در زندگی افسرده نمی شود، همیشه امیدوار است که به هدف خواهد رسید و اگر هم در این راه موفق نشد، می گوید حتماً در آن خیری بوده که خداوند از آن اطلاع داشته اما من نمی دانم و این به صلاح من است.
این کارشناس مذهبی بیان داشت: آقای دور کیم که یکی از بزرگترین جامعه شناسان تاریخ بشر است، کتابی در مورد خود کشی نوشته است، که در آن اعلام کرده است، طبق تحقیقات انجام شده در اروپا و دنیا، نسبت خود کشی با نسبت ضعف ایمان نسبت مستقیم دارد، یعنی اگر هر مقدار ایمان مذهبی و دینی جامعه قویتر باشد و نیز همبستگی کانون های خانواده هر چه گرمتر باشد و در نهایت هر مقدار جامعه مذهبی تر باشد، خود کشی در آن کمتر خواهد بود.
وی تصریح کرد: از این رو این امر با ضعف ایمان و ضعف کانون خانواده نسبت مستقیم داشته و با خود ایمان نسبت معکوس دارد، وقتی ما خودکشی در اروپا را با یک کشور اسلامی مقایسه می کنیم، خواهیم دید که آمار خودکشی در آنجا ده ها برابر بیشتر است، و خود غربی ها ضعف ایمان در جامعه را عامل آن می دانند، زیرا در اروپا خانواده متلاشی شده است و ایمانی نیز در آن دیده نمی شود، و در نهایت فرد با کمترین ناملایمات خودکشی خواهد کرد.
این استاد فلسفه و عرفان با اشاره به روشن شدن نقش ایمان و وجود خانواده گرم که از سفارشات مذاهب الهی است اظهار داشت: اینکه ما بگوییم ایمان به خدا برای سعادت دنیای انسان فایده ای ندارد، حرفی است که علوم انسانی امروزه آن را رد کرده است، البته این موضوع چه در جامعه شناسی و چه در روان شناسی در دو بخش بحث می شود، یک بخش به تحول دین یا مفهوم خدا و تحولاتی که در آن زمان دخیل است اشاره داشته، که به آن دینامیک می گویند که در آن نیز اختلاف است.
وی ادامه داد: اما آن چیزی که همه آن ها بر آن اتفاق دارند، خاصیت دین است، همه می گویند که دین، روحیه را تقویت می کند و این مطلب را هر یک به روش های مختلف بیان می کنند، به طور مثال فروید از لحاظ زمان می گوید این وابستگی که انسان به خدا دارد همان وابستگی است که انسان نسبت به پدر دارد، انسان بدون تکیه گاه نمی تواند باشد.
این استاد حوزه تصریح کرد: انسان تا زمانی که کودک است تکیه او بر خانواده و پدر است اما وقتی بزرگ شد به واسطه اعتقاد به خدا، خداوند برای او جای پدر خواهد نشسته، زیرا انسان بزرگ هم در برابر مشکلات و ناملایمات نیاز دارد که به کسی تکیه کند، و نیاز دارد که کسی به او امید دهد، زیرا انسان با امید زنده است، اگر امید نداشته باشد مرده است، ولو اگر نفس بکشد، و این امید به خدای مهربان مقتدری است که همه کار از دست او ساخته است.
حجت الاسلام علوی سرشکی یکی دیگر از خواص دین از نظر جامعه شناسی را هم بستگی بین مؤمنان دانست و بیان داشت: دین، مؤمنان را یک پارچه میکند و همه را با هم برادر، خواهر و یار و رفیق هم می کند، در تاریخ اسلام قبل از اینکه پیغمبر خدا ظهور کند، در میان قبیله ها اختلافات به حد اعلا بود، ولی با ظهور اسلام و اقدامات پیامبر این اختلافات تبدیل به دوستی و برادری شد.
وی در ادامه افزود: خداوند در قرآن به پیامبر خود یادآور می شود، ای پیغمبر اگر تو ثروت دنیا را در اختیار داشتی و در میان آن ها تقسیم می کردی نمی توانستی میان آن ها همبستگی ایجاد کنی، از این رو در غرب با اینکه وضع زندگی آن ها نسبت به ما و مردم دیگر دنیا بهتر است، اما محبت بسیار کمرنگ بوده و خانواده به معنای واقعی وجود ندارد.
این کارشناس مذهبی بیان داشت: آقای اگوستگن پایه گذار جامعه شناسی با اینکه معتقد به خدا نیست اما می گوید باید سعی شود که دین، کلیسا و روحانیت در جامعه حفظ شود، حال اگر این به اسم دین انسانیت باشد، زیرا دین است که موجب میشود مردم با یکدیگر مهربانی و همبستگی داشته باشند.
این استاد حوزه با اشاره به اشکال جزئی برخی به بحث همبستگی مردم به واسطه دین داری ابراز داشت: برخی این اشکال جزئی را وارد کرده اند که دین داری بیشتر سبب دشمنی بین ادیان می شود، که در جواب اینان باید گفت، همه ادیان میان مؤمنین خود پیوستگی ایجاد می کنند اما اینکه نسبت به مردم و ادیان دیگر دشمنی ایجاد می کند این در برخی ادیان انگشت شمار همچون وهابیت، طالبان و صهیونیست است.
وی تصریح کرد: اکنون اشکال ما به آقایان پلورالیسم که معتقد به حق بودن همه ادیان هستند این است که در حقیقت این یک امر نادرستی است چون در برخی ادیان نوع دوستی وجود ندارد، و معتقد به برده بودن تمامی انسان ها نسبت به آن ها هستند، آیا به واقع این حرف عاقلانه است.
همچنین وی در بخش دیگر صحبت های خود با اشاره نقش و جایگاه ولایت بیان داشت: در ادیان گذشته همیشه امامت با پیغمبری همراه بود است اما در اسلام امامت بعد از پیغمبر به واسطه دین اتمام نبوت فقط امامت مطرح می شود، خود پیامبر امامت کبری را داشتند.
این کارشناس مذهبی در ادامه گفت: اگر بخواهیم رتبه سنجی کنیم، ابتدا نبوت بوده و بالاتر از آن رسالت است، نبی کسی است که برای خود با خدا رابطه برقرار می کند، در رسالت علاوه بر خود، برای دیگران رابطه ایجاد می کند، اما امامت علاوه بر این دو، رهبری جامعه با او خواهد بود.
وی تصریح کرد: در پیامبر ما نبوت، رسالت و امامت کبری بود، اما چون نبوت به پیغمبر ما ختم شد ائمه معصومان(ع) ما دیگر نبوت و رسالت ندارند و این است که می گویند حضرت امیر بر انبیای گذشته بالاتر است، چون پیامبران امام بر یک گروه بودند، به طور مثال حضرت موسی(ع) امام بر بنی اسرائیل بود اما امام علی(ع) و امام زمان(عج) امام بر عالم زمان هستند.
حجت الاسلام علوی سرشکی با اشاره به وجود دو نکته در زمینه امامت بیان داشت: نکته اول انتصاب آن از سوی خداوند بوده و نکته دیگر جایگاه معصوم بودن آنان است، این نکته را نیز باید یاد آور شد که یکی از مهمترین وظایف امام رهبری سیاسی جامعه است.
وی با اشاره به تفکر اندیشمندان غربی نسبت به انسان ابراز داشت: اگر در انسان خودخواهی نباشد دیگر نیاز به حکومت نیست، اما این خودخواهی مسأله را به هم می زند، و این زمانی بروز خواهد کرد که قدرت طلبی حاکم شود، در بخشی می گوید استثنا در این ها موسی و محمد است.
این کارشناس مذهبی بیان داشت: در کل تاریخ بشر فقط انبیای الهی بودند که ما را به برادی و دوستی دعوت کرده و در رأس این دو پیامبر الهی می درخشند، اما رئیس جمهور و حاکمان بشری هر چند که شعار انسان دوستی و برادری سر می دهند در حقیقت در باطن قدرت طلب بوده و به خاطر منافع شخصی منافع ملی را از بین خواهند برد.
وی ادامه دارد: اما در بحث امامت، خداوند خود از میان بهترین انسان ها امام را نصب می کند زیرا هیچ کس به اندازه خداوند انسان ها را نمی شناسد، حال سوألی مطرح است، آیا بشر می تواند این کار را انجام دهد؟ بشر تا کنون همیشه فریب خورده است.
حجت الاسلام والمسلمین علوی سرشکی با اشاره به دو خاصیت امامت از نظر الهی بیان داشت: خاصیت اول این است که با علم الهی مؤمن واقعی و شایسته ترین فرد مشخص می شود، و دوم اینکه وقتی خدا این شخص را تعیین کرد دیگه تفرقه به وجود نمی آید، در قضیه امیر المومنین(ع) قشر خواص به واسطه قدرت طلبی و دنیا طلبی به تمامی بیعت هایی خود پا گذاشته و مردم عادی هم به پیروی از آن ها دست از حضرت علی(ع) کشیده و این امام را تنها گذاشتند.
وی تأکید کرد: خلافتی را که خداوند در غدیر خم برای علی(ع) قرار داده بود و آن ها نیز با او بیعت کرده بودند، آمدند و در سقیفه خلافت را از وی گرفتند و حتی بعد از سه خلیفه آنقدر عرصه را برای ایشان تنگ کردند در نهایت به اینجا رسید که پس از شهادت حضرت علی(ع) حکومت به دست بنی امیه بزرگترین دشمن اسلام افتاد.
وی پایان خاطر نشان داشت: حال ما اکنون پس از آن سال ها شاهد این هستیم که هر ملت و نژادی از گروه مسلمانان ندای رهبری امت را سر می دهد، از این رو این به جز با امامت منصوب شده از سوی خداوند نمی تواند مردم را با هم یکی کرد، وقتی امام زمان(عج) ظهور کردند به واسطه اعتقاد مذاهب به انتصاب او از سوی خداوند، به همایت از او برمی خیزند و در نهایت دنیا پر از عدل و داد خواهد شد، از این رو این رویداد جز با توجه ویژه به دین در جامعه محقق نمی شود./9192/ز502/پ
ارسال نظرات