شخصیت و کمالات زن از نظر قرآن
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، بر اساس آموزههای اسلامی همه چیز در عالم جفت و زوج آفریده شده است. بنابراین، وقتی از انسان سخن به میان میآید، کمال آن را میبایست در جفت آن دید؛ چرا که هر یک بیدیگری ناقص است و مونث و مذکر و در کنار هم است که به کمال میرسند و نواقص یکدیگر را برطرف میکنند. پس وقتی سخن از کمال در زن میرود به معنای خصوصیات و ویژگیهای انحصاری است که در زن است و وجود آنهاست که نواقص مرد را برطرف کرده و مرد را به کمال میرساند؛ چنانکه وقتی از کمالات مرد سخن به میان میآید مراد همان کمالات اختصاصی است که موجب میشود تا نواقص زن برطرف شود؛ چرا که برخی از خصوصیات کمالی در مرد و زن مشترک است؛ ولی آنچه نقش تکمیل کننده را دارد، همان ویژگیهای کمالی انحصاری هر یک از دو جفت است.
نویسنده بر همین اساس تنها به سراغ کمالات و ویژگیهای انحصاری زن رفته است و خواسته تا نظر قرآن را درباره زن و نقش آن را در تکمیل مرد بیان کند؛ در حقیقت بر آن است تا نقش کلیدی زن را در تحقق آن چه کمال انسانیت است تبیین کنند.
کمال تمام عیار انسان در زوجیت
مطابق آیات قرآن آفرینش همه موجودات هستی به صورت زوج است. (یس، آیه 36؛ زخرف، آیه 12؛ ذاریات، آیه 49؛ طه، آیات 53؛ رعد، آیه 3) این بدان معنا خواهد بود که هر واحدی یکی دیگر از جنس خودش با آن است. (فرهنگ لاروس، ج 1، ص 1145، «الزوج») این جفت و زوج به شکل مذکر و مونث در حیوانات خواهد بود. البته در کاربردهای عربی به هر دو قرین در غیر حیوانات نیز زوج اطلاق میگردد و به هر چیزی که برای او مثل یا ضدی باشد و یا مرکب از ماده و صورت و یا جوهر و عرض باشد نیز زوج گفته میشود. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 384 و 385، «زوج»)
خداوند انسانها را نیز جفت آفریده است که همان جنس مذکر و مونث است. (نساء آیه 1؛ نحل آیه 72؛ روم، آیه 21) هدف از آفرینش جفت در انسان، آن است که انسانها در کنار هم به آرامش کمالی برسند؛ زیرا فقدان نقص هرگز موجب آرامش نیست؛ پس اگر جفت موجب آرامش است، بنابراین در جدایی از یکدیگر، هرگز موجب آن آرامش خاص کمالی که با جفت حاصل میشود، وجود ندارد؛ چرا که این آرامش خاص، تنها در کنار جفت به دست میآید و در هنگامی که زوجیت تحقق نیابد، چنین آرامشی نیست. هر یک از قرین انسانی دارای خصوصیاتی هستند که موجب میشوند تا در کنار هم به آرامشی برسند. این بدان معناست که این آرامش به سبب تحقق کمالی که زن و مرد به یکدیگر میبخشند به دست میآید. خداوند در بیان فلسفه ازدواج و تحقق زوجیت و جفت در میان انسانها، به مسئله سکونت (آرامش) مودت و محبت، رحمت و مانند آن اشاره کرده است. پس مرد و زن هر یک دارای خصوصیات و ویژگیهای انحصاری هستند که وقتی به شکل زوجیت در کنار هم قرار میگیرند، یکدیگر را تکمیل کرده و آن آرامش و سکونت، مودت و محبت، مهر و رحمت و مانند آن را ایجاد میکنند (روم، آیه 21)
پس نقش زوجیت در رسیدن مرد و زن به کمال تمام عیار است که برآیند آن آرامش، سکونت و مودت و رحمت خواهد بود که خود از مهمترین مولفههای خوشبختی و سعادت در انسان است؛ چرا که انسان دغدغه اصلی به نام خوشبختی دارد و آن را به عنوان یک فضیلت متعالی مطلوب دانسته و در اندیشه تحصیل و کسب آن بر میآید. مهمترین عناصری که خوشبختی را معنا میبخشد، آرامش و آسایش است که در سایه سار زوجیت امکان تحقق آن میرود.
شخصیت زن
بر اساس آنچه گذشت میتوان دریافت که شخصیت زن هر چند در کلیت مانند مرد اشتراکاتی دارد ولی تفاوتهای برجستهای در زن و مرد است که نمیتوان آن را نادیده گرفت، چرا که مرد و زن دارای نواقص انحصاری خاص خود و همچنین کمالات انحصاری ویژه خود هستند که شکل زوجیت، آن را تکمیل میکند و نواقص را برطرف مینماید.
به سخن دیگر، زن و مرد مانند دو قطعه از یک پازل هستند که وقتی در کنار هم جفت میشوند، یک تصویر کمال از انسانیت شکل میگیرد که نتیجه کمال هر دو و برآیند آن خوشبختی زن و مرد است.
برای درک بهتر این مسئله به لولای در نگاه کنید که دو قطعه مجزا است و هر یک دارای کمالی و نقصی است ولی وقتی این نر و ماده در هر قرار میگیرند یکدیگر را به کمال میرسانند و امکان گردش در را فراهم میآورند.
بر این اساس وقتی ما سخن از شخصیت زن میکنیم به آن ابعاد زن توجه پیدا میکنیم که کمال انحصاری و ویژگی اختصاصی زن است و در مرد یا اصلا نیست یا به شکل ناقص آن وجود دارد؛ چنانکه شخصیت مرد نیز اینگونه است که دارای کمالات انحصاری است که یا در زن نیست یا به شکل ناقص است و وقتی این دو در کنار هم قرار گیرند مانند نر و ماده یک چیز جفت میشوند و یک چیز کمال را ارائه میدهند.
از نظر اسلام، در کلیت مرد و زن هر دو دارای شخصیت یکسانی هستند؛ چرا که هر دو فردی از افراد انسانی تلقی میشوند و اینگونه نیست که انسانیت در فرد مرد قوی تر و روشنتر و در زن کمرنگتر باشد. از همین رو هر یک از زن و مرد به عنوان یک وجود مستقل شناسایی میشوند و احکام خاص خود را خواهند داشت. هر یک حقوق و وظایف و تکالیفی دارند که اگر از انجام آن سرباز زنند و یا برخلاف تکالیف عمل کنند مجازات میشوند؛ همانگونه که عمل به وظایف و تکالیف موجب میشود که هر یک پاداش عمل خود را بگیرد؛ چرا که مرد و زن دارای نفس و روانی هستند که متاثر از رفتار خود فرد است و بر همین اساس مجازات نفس در دنیا و آخرت بر اساس اعمال خود شخص است. هر نفس پاسخگوی آن چیزی است که انجام میدهد و به تعبیر قرآنی کسب میکند. (بقره،آیه 281؛ آلعمران، آیات 25 و 161)
خداوند بهصراحت در آیه 32 سوره نساء وضعیت استقلالی مرد و زن را در برابر اعمال خود بیان میکند و میفرماید: و زنهار، آنچه را خداوند به سبب آن، بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده آرزو مکنید. برای مردان از آنچه به اختیار کسب کردهاند بهرهای است و برای زنان نیز از آنچه به اختیار کسب کردهاند بهرهای است و از فضل خدا درخواست کنید، که خدا به هر چیزی داناست.
از نظر قرآن مرد و زن از این جهت در برابر خدا و اعمال خودشان یکسان هستند و از نظر احترام و مقام انسانیت هیچکدام چیزی از دیگر کم ندارد (نساء، آیه 19؛ توبه، آیات 71 و 72؛ نمل، آیه 19؛ احزاب، آیه 35؛ حدید آیه 12)
مرد و زن از جهت رسیدن به کمالات و حتی الگو شدن برابر هستند و اگر خداوند از میان زنان کسی را به پیامبری برنگزید به سبب آن است که این مسئولیت خطیر و اجتماعی از توان فیزیک زن برنمیآید، هر چند که از نظر نفس و روان و روح تفاوتی نیست، ولی تفاوتهای فیزیکی که بخشی از همان تفاوتها میان زن و مرد است، موجب شده تا این مسئولیت به عهده زنان گذاشته نشود، ولی با این همه زن در کمالات میتواند به همان جایگاهی برسد که مردان میرسند و از همین روست که اگر پیامبری برای زن نیست، ولی در کمالات میتواند به جایی برسد که نه تنها الگو و سرمشق زنان بلکه مردان باشد. (تحریم، آیه 11)
خداوند در بیان تفاوتهای فیزیکی مرد و زن که موجب میشود تا برخی از مسئولیتها را به عهده نگیرد و همین به معنای نقص نیست، به این مطلب اشاره میکند که طبیعت زن لطیف و به دور از خشونت است و نمیتواند با دیگران درگیر شود (زخرف، آیه 18) و همین لطافت فیزیکی موجب میشود تا مسئولیتهای دشواری چون پیامبری و قضاوت و حکومت و کارهای سنگین به عهده او گذاشته نشود؛ چنانکه مردان نیز به سبب خشونت طبیعت وجودیشان نمیتوانند مسئولیتهایی چون مادری و تربیت کودکان را به عهده گیرند که نیازمند لطافت است. زنان در امور و کارهای لطیف خبره هستند و در بیان مطالب لطیف و شیرین و آموزش زبان و امور دیگر به کودکان استاد هستند در حالی که مردان از عهده چنین مسئولیتهایی نمیتوانند برآیند.
امیر مومنان علی(ع) در بیان لطافت وجود و فیزیکی زن میفرماید: و لا تملک المراهًْ امرها ما جاوز نفسها فان المراهًْ ریحانه و لیست بقهرمانه ...؛ کاری که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گلی است (ظریف و آسیبپذیر) نه قهرمان و کارفرما (نهجالبلاغه، نامه 31)
کمالات مشترک زنان و مردان
مرد و زن هر دو دارای کمالات مشترکی هستند. به این معنا که هر دو دارای نفس هستند که هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارد؛ زیرا این امر مجرد و از عالم مجردات در مرد و زن یکسان است (نساء، آیه 1؛ روم، آیه 21) بر همین اساس میتوان از کمالات مشترکی در مرد و زن سخن گفت که ریشه در ذات و نفس انسانیت دارد. از جمله کمالات میتوان به عقل، علم، قدرت و همه صفات کمالی که در خداوند است و خداوند در انسان به ودیعت نهاده است، به عنوان کمالات مشترک مرد و زن اشاره کرد (بقره، آیات 30 و 31)
مرد و زن تکالیف و وظایف مشترکی دارند که از آن جمله اسلام (احزاب، آیه 35؛ تحریم آیه 5)، ایمان (همان)، اطاعت از خدا و رسول (همان)، توبه و استغفار از گناه (تحریم، آیه 5 و آیات دیگر)، چشم پاکی و چشم فروهشتن (نور، آیه 31؛ صافات،آیه 48)، خشوع و فروتنی در برابر خدا (احزاب، آیه 35)، دوام ذکر و یاد خدا (احزاب، آیات 34 و 35)، صداقت و راستگویی (همان)، روزهداری (همان)، صبر و شکیبایی (همان)، صدقه دادن و روح بخشندگی داشتن (همان)، عبادت و بندگی خدا (تحریم، آیه 5)، عفت و حیا پاکدامنی (نساء آیه 34؛ احزاب، آیه 35)، عفو و گذشت از حقوق مسلم خود (بقره، آیه 237؛ نساء، آیه 128)، احسان و نیکوکاری (احزاب، آیه 29) و مانند آن اشاره کرد.
بنابراین، داشتن این کمالات و فضایل اخلاقی و انسانی و عقلانی امری است که تفاوت در آنها برای مرد و زن نیست و هر دو میبایست آن را داشته باشند.
حیا، زیور زنان
اما برخی از کمالات، خاص زنان است که باید آن را بیشتر مورد توجه قرار دهند. از این رو در ادبیات و فرهنگ قرآنی و روایی آنها با واژه احسن تعبیر شده است. به این معنا که اگر کاری برای مرد و زن حسن و نیک است برخی کارها برای مرد و زن احسن و نیکوتر است. به عنوان نمونه درباره عفت و حیای زن در روایات آمده است که زن میبایست در این مسئله بسیار حساستر باشد. رسول اکرم(ص) میفرماید: الحیاء عشرهًْ اجزاء فتسعهًْ فی النساء و واحد فی الرجال؛ حیا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و یک جزء در مردان (کنزالعمال، ج 3، ص 121، ح 5769)
امام علی(ع) درباره نقش عفت و حیای زن در کمال بخشی به او میفرماید: صیانهًْ المراهًْ انعم لحالها و ادوم لجمالها؛ محفوظ بودن و پاکدامنی، برای سلامتی زن مفیدتر است و زیبایی او را بادوامتر میکند (غررالحکم، ج4، ص200، ح5820)
پیامبر(ص) وقتی به بیان کمالات و فضایل انسانی میپردازد، برخی از کمالات را برای برخی خوب و برای برخی دیگر خوبتر میداند و میفرماید: العدل حسن ولکن فی الامراء احسن، و السخاء حسن ولکن فی الاغنیاء ا حسن، الورع حسن ولکن فی العلماء احسن، الصبر حسن ولکن فی الفقراء احسن، التوبه حسن ولکن فی الشباب احسن، الحیاء حسن ولکن فی النساء احسن؛ عدالت نیکو است اما از دولتمردان نیکوتر، سخاوت نیکو است اما از ثروتمندان نیکوتر؛ تقوا نیکو است اما از علما نیکوتر؛ صبر نیکو است اما از فقرا نیکوتر، توبه نیکو است اما از جوانان نیکوتر و حیا نیکو است اما از زنان نیکوتر (نهجالفصاحه، ح 2006)
در این روایت به خوبی معلوم میشود که حیا در زنان نیکوتر است و میبایست آن را به عنوان یک فضیلت مهم در خود تحقق بخشند و اصولا زن به حیا و عفت شناخته میشود و شخصیت مییابد.
به هر حال، زنان میبایست کمالاتی را بیش از آنچه در مرد وجود دارد به نمایش بگذارند. به عنوان نمونه در آیات 237 سوره بقره و نیز آیه 128 سوره نساء سخن از کمالی چون عفو گذشت شده است. تفاوتی در مرد و زن نسبت به این کمال نیست، ولی برخی از مصادیق کمالی را زن می بایست بیشتر بروز دهد. خداوند در آیه 128 سوره نساء پیشنهاد میدهد که زن از برخی از حقوق خویش چشمپوشی کند تا این گونه بنیاد خانواده استحکام یابد. در حقیقت ایثار و احسان و عفو و گذشت خاصی که زن در خانواده از خود بروز میدهد نقشی موثر در استحکام بنیان خانواده دارد. لذا آن را به عنوان یک کمال اختصاصی مطرح میکند.
رفتار زن در خانواده اگر به گونهای باشد که جلوی ولخرجی گرفته شود، این خود کمالی است که در آیات و روایات بر آن تاکید شده است؛ در برخی از روایات رفتار کمالی زن در امور اقتصادی در حکم کسب و کار مرد تلقی شده است؛ گویی کسب و کار مرد یک طرف و شیوه اقتصادی زن در خانه یک طرف است.
به سخن دیگر، کمال زن در مدیریت اقتصادی خانواده بسیار مهم و اساسی است و تدبیر اوست که مرد را خوشبخت یا بدبخت و خانواده را به آرامش و آسایش یا بدبختی میکشاند.
اصولا زن به سبب برخی از کمالات طبیعی و ذاتی که دارد، نقش مهم و اساسی در سعادت بشر دارد. از همین رو اصولا زن خیر و برکت دانسته شده است. امام صادق(ع) در این باره فرموده است: اکثر الخیر فی النساء؛ بیشترین خیر و برکت در زنان است. (من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 385، ح4352)
حال تصور کنید زنی صالح و عاقل و مدبر و مقتصد درخانه باشد، این خیر به شدت افزایش مییابد و نقش زن در کمال بخشی خانواده جلوهای خاص پیدا میکند.
گذشت و عفو از حقوق یک اصل برای زندگی خانوادگی است. مرد و زن میبایست چارچوب زندگی خود را بر مدار احسان و نیکوکاری قرار دهند؛ زیرا از نظر اسلام، زوجیت در مدار مودت، رحمت و محبت است که نیازمند احسان و ایثار دو سویه است. (روم، آیه 21) در این میان مرد به سبب طبیعت خشن خود شاید کمتر این امور را نشان دهد، اینجاست که طبیعت زن موجب میشود تا نقش احسان و ایثارگری بیشتری نشان دهد و حتی از حقوق قانونی خود چشمپوشی کند تا خانواده در سلامت و آرامش باشد. اگر زن بخواهد بر اساس قانون و حقوق رفتار کند، زندگی سخت خواهد شد. رسول اکرم(ص) در توصیف زن باکمال و خوب میفرماید: اعظم النساء برکه ایسرهن صداقا؛ با برکتترین زنان، کم مهریهترین آنان است. (السنن الکبری، ج 7، ص 235)
نقش انحصاری زن در تربیت کودک
نقش استثنایی زن در تناسل و تربیت کودک نقشی انحصاری و مهم است. چرا که تربیت کودک بر اساس برخی از روایات از همان آغاز پیش از نطفهگذاری آغاز میشود و لقمههایی که زن میخورد یا هر کار دیگری که انجام میدهد در آینده کودک تاثیر مثبت و منفی به جا میگذارد. از همین رو، اموری چون عفت و حیا اگر برای مرد و زن یک کمال و ارزش و هنجار است، ولی برای زنان مهمتر است چرا که نقش اساسی در تربیت خانواده و بلکه جامعه دارد و انحرافات و عدم انحراف جنسی جامعه را میبایست در همین عناصر عفت و حیا زنان جست. رسولاکرم(ص) در توصیف بهترین زنان میفرماید: ان خیر نسائکم الولود الودود لعفیفه، العزیزه فی اهلها، الذلیله مع بعلها، المتبرجه مع زوجها، الحصان علی غیره التی تسمع قوله و تطیع امره...؛ بهترین زنانتان، زن زایا، بسیار مهربان و پاکدامن است که برای شوهرش خاکساری و خودآرایی میکند و از غیر او خود را محفوظ نگه میدارد، حرف شوهرش را میشنود و فرمان او را اطاعت میکند... (کافی، ج 5، ص324، ح1)
مسئله تناسل چنانکه گفته شد افزون بر اینکه یک وظیفه طبیعی است، بلکه آثار و برکاتی در کمال یابی انسان از مرد و زن دارد. در این میان نقش زن در تناسل کلیدی است. از همین رو در آیات قرآنی عنایت خاصی به مادر شده است؛ چرا که مدت سیماه را به سختی جان میکند تا کودکی را بپروراند. (احقاف، آیه 15)
بارداری و آبستنی زن چنان ارزشمند است که رسولاکرم(ص) در این باره در بیان اجر و پاداش زن باردار میفرماید: هنگامی که زن باردار میشود، همانند روزهدار شب زندهدار و مجاهدی است که با جان و مالش در راه خدا جهاد میکند و هنگامی که فارغ شود، پاداشی دارد که نمیدانی عظمت آن، چقدر است و هنگامی که شیر بدهد، در هر بار مکیدن پاداش آزاد کردن یکی از فرزندان اسماعیل(ع) برای اوست و آنگاه که شیر دادن تمام شود، فرشتهای بر پهلوی او میزند و میگوید: «عمل را از نو آغاز کن که بیتردید، آمرزیده شدی» (امالی صدوق، ص 496، ح678)
از دیگر خصوصیات برجسته زن، مسئله شوهرداری است. اصولا اگر برای مرد امری چون جهاد که ارتباط با خشونت و طبیعت او دارد، کمال است، برای زن، شوهرداری، جهادی است که مرتبط با نفس لطیف اوست. امامکاظم(ع) میفرماید: جهاد المراه حسن التبعل؛ جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است. (الکافی - ج 5 - ص 507 میزان الحکمه ج 5 - ص 100 - ح 8077؛ نیز از امیرمومنان علی(ع) خصال، ص 620)
بر همین اساس رسول اکرم(ص) نیز میفرماید: ایما امراه ماتت و زوجها عنها راض دخلت الجنه؛ هر زنی از دنیا برود و شوهرش از او راضی باشد، به بهشت میرود. (نهج الفصاحه، ح 1022)
امام باقر(ع) درباره نقش کلیدی این کمال در سعادت ابدی زن میفرماید: لا شفیع للمراه انجح عند ربها من رضا زوجها؛ هیچ شفیعی برای زن نزد پروردگارش نجات بخشتر از رضایت شوهرش نیست. (خصال، ص 588)
البته زن که اینگونه ایثار و فداکاری و احسان و از خودگذشتگی میکند مرد نیز میبایست رعایت زن و لطافت طبیعت او را بکند. رسول اکرم(ص) میفرماید: استوصوا بالنساء خیرا؛ یکدیگر را به رفتار نیک با زنان سفارش کنید. (بحار الانوار، ج 33، ص 628، ح 744)
آن حضرت(ص) همچنین میفرماید: حسنوا اخلاقکم و الطفوا بجیرانکم و اکرموا نساءکم تدخلوا الجنه بغیر حساب؛ اخلاق خود را نیکو کنید و با همسایگان خود مهربان باشید و زنان خود را گرامی بدارید تا بیحساب وارد بهشت شوید. (التوحید، ص 127)
و در جایی دیگر میفرماید: خدای بزرگ، به زنان مهربانتر از مردان است و هیچ مردی، زنی از محارم خود را خوشحال نمیکند، مگر آنکه خداوند متعال او را در قیامت شاد میکند. (کافی، ج 6، ص 6، ح 7)
اگر شوهرآزاری بد است، چنانکه پیامبر اکرم(ص) میفرماید: هر زنی که شوهر خود را بیازارد، خداوند هیچ انفاق و عوض و کار نیکی را نمیپذیرد تا او را راضی کند، اگرچه روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت بگذراند و... چنین زنی اولین کسی است که وارد آتش خواهد شد، و همچنین است اگر مرد به زنش ستم روا دارد. (وسائل الشیعه ج 20 ص 211). همچنین زن آزاری بدتر از هر چیزی است که فشار قبر یکی از مجازاتهای زن آزاران است. باشد که اسوه خویش را اهل بیت(ع) قرار دهیم و اینگونه خوب با یکدیگر زندگی کنیم و کمالات دیگر را موجب شده و از نقص رهایی بخشیم./907/د101/ح
منبع: کیهان