ناگفتهها و اسرار زندگی شهید آیت الله صدر در یک اثر
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از نشر معارف، کتاب «ناگفتهها و اسرار زندگی شهید آیت الله صدر» نوشته آیت الله عفیف نابلسی، عالم برجسته شیعیان لبنان، با ترجمه خانم اسماء خواجه زاده از سوی دفتر نشر معارف منتشر شد.
درباره زندگی، اندیشه و سلوک شهید آیت الله سید محمدباقر صدر و خواهر شهیدش بنت الهی صدر، پژوهشهای زیادی در جهان عرب و ایران انجام شده است. اما امتیاز کتاب پیش رو، این است که به قلم یکی از شاگردان شهید صدر نوشته شده است که هم اکنون مدیر حوزه علمیه امام صادق علیه السلام شهر صیدای لبنان است و در این شهر نماز جمعه برپا می کند و رئیس هیات علمای جبل عامل لبنان نیز است. این کتاب ترجمه «خفایا و اسرار من سیره الشهید محمدباقر الصدر» نوشته آیت الله عفیف نابلسی است که در بیانی دیگر خاطرات زندگی نویسنده در عراق و ارتباطاتش با شهید صدر و علمای برجسته عراق و لبنان است.
آیت الله عفیف نابلسی در ابتدای مقدمه کتاب، گفتارهایی از اندیشمندان جهان عرب درباره شهید آیت الله صدر می آورد:
«در عصر حاضر مولودی برتر از محمدباقر صدر در جهان اسلام زاده نشده است. (شیخ مرتضی آل یاسین)
به نظر من بیهودهگویی در نوشتههای سید محمدباقر صدر اصلا معنا ندارد. (زکی نجیب محمود/ فیلسوف مصری)
گوش کن شیخ (شیخ عفیف)؛ محمدباقر صدر اعلم علمای اسلام در این عصر است. (شیخ محمدجواد مغنیه)
مارکسیسم مخالفی بهتر از محمدباقر صدر نداشته است. (اکرم زعیتر/ اردن)
سید محمدباقر صدر در زندگیاش عمل مکروهی مرتکب نشد. (سید کاظم حائری)
در دفاع از عقیده اسلامی و مذهب اهل بیت (علیهمالسلام) کسی قویتر از سید محمدباقر صدر ظاهر نشده است.(سید محمود هاشمی [شاهرودی])
وی در ادامه می نویسد: «مدتی است میخواهم درباره این اندیشه درخشان و شخصیت عظیم بنویسم، اما هرچه سن و تجربهام بیشتر میشود زبان از بیان قاصر میگردد. دوست داشتم درباره تمام دغدغهها و دردها و درگیریهای او بنویسم و تا آنجا که ممکن است زبان به ستایش و افتخار نگشایم ولی طبع عالی و اندیشه عظیم او ناخواه مرا به این دام میکشاند، چندانکه قدرت تاثیرگذاری و سحر بیان و همت والای او توان بیرون آمدن از این دام را از من میگیرد. سالها یکی پس از دیگری میگذرند و من هنوز نمیدانم چطور درباره او حرف بزنم. مسائل متعددی را هم نمیتوانم شفاف بیان کنم؛ چون نگران آنم که کسی حرفم را نفهمد و خیال کند قصدم از طرح برخی جزییات اتهام بستن به علما یا تعرض به مراجع عظام است.
در عین حال نمیخواهم خلاصهای از ماجرا را شرح دهم یا از روی وقایع رد شوم؛ چون در این صورت هم مطلب ناقص میشود و هم حقیقت گم، و حرفهایم هیچ معنا و سودی نخواهند داشت. در عین حال نمیخواهم شخصیتی مانند این شهید سعید در میان پشته اتهامات دوست و آتش ظلم و اجبار گم شود. دیرزمانی گذشته است، ولی احساسات من نسبت به او خاموش نشده و دردها و مصیبتهایی که بر سر این امت رفته چیزی از آن کم نکرده است. من همیشه بر این باور بودهام که ما به آن ذهن و اندیشه نیازمندیم. آن شهید انرژی فوقالعادهای داشت و من با وجود احترام و تقدیر نسبت به همه علما، نمیتوانم او را با هیچیک از مراجع معاصر مقایسه کنم. صحبت درباره شهید صدر بدون در نظر گرفتن شرایط و موارد مبهم پیرامون او ممکن نیست با اینحال سعی من در این کتاب تنها آن است که تجربه شخصی خودم را با او بنویسم البته همانطور که میگویند حرف حرف میآورد و فقط به مواردی اشاره کنم که آن زمان دیده یا شنیدهام و به آنها مطمئن هستم. لذا این کتاب منبعی جز نویسنده ندارد. درباره وقایع قبل از ورود به نجف و بعد از خروج از آن که به شهید هم مربوط است، هم مطالب بسیاری نوشته شده و هم من اطلاعات خوبی دارم اما به خاطر رابطهام با استاد که به مرور زمان متحول شد به شیوه خودم درباره آنها نوشتهام و فقط همانها را که دیده و حس کردهام نقل میکنم.»/998/د102/ق