۱۸ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱:۱۸
کد خبر: ۷۲۰۸۷۰

جوانان التماس می‌کردند تا به سوریه بروند

جوانان التماس می‌کردند تا به سوریه بروند
قبل از اینکه به تالار عروسی برود، همسرش را از آرایشگاه به خانه آورد و هر دو نماز خواندند. در مراسم عروسی هم یک مداح دعوت کرده بود تا مولودی بخواند. این مداح در این مراسم ۷ـ۸ بار گفت داماد شبیه شهداست.

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از خبرگزاری فارس ـ گروه قرآن و فعالیت‌های دینی: شهید ابوالفضل راه‌چمنی، از فرماندهان ایرانی لشکر زینبیون، متولد دوم اسفندماه ۱۳۶۴ بود و عاشق خدمت در سپاه. جنگ سوریه که شروع شد، با جلب رضایت خانواده سال ۱۳۹۲ لباس مدافعان حرم را به تن کرد و بار‌ها و بار‌ها در منطقه حاضر شد. او به عنوان یکی از فرماندهان لشکر زینبیون همراه با رزمنده‌های پاکستانی در عملیات‌های متعددی شرکت کرد تا در نهایت در فروردین ماه ۱۳۹۵در العیس، جنوب غرب حلب به شهادت رسید.

شهیدی که حافظ ۱۰ جزء قرآن بود

در دوران تحصیل، فعالیت‌های فرهنگی شهید راه‌چمنی، هیچ‌گاه کمرنگ نشد و حتی با پیگیری‌های بسیار، توانست نماز جماعت را برای نوبت صبح نیز در مسجد محله‌اش یعنی مسجد حضرت زینب(س) دایر کند. این شهید بزرگوار با آیات نوربخش قرآن کاملاً مأنوس بود و هیچ‌گاه نماز اول وقت را ترک نمی‌کرد. او قاری و حافظ ۱۰ جزء قرآن بود و از آنجایی که در رشته‌های کوه‌نوردی، صخره‌نوردی، غواصی، چتربازی، جودو و چند رشته ورزشی دیگر حرفه‌ای بود در محل خدمتش علاوه‌ بر فعالیت‌های فرهنگی، به عنوان مربی ورزشی نیز فعالیت می‌کرد.

خانه‌ای که حال و هوایش با همسایه‌ها متفاوت است

در ششمین دیدار جامعه قرآنی کشور با شهدای قرآنی، راهی منزل این شهید مدافع حرم در پاکدشت می‌شویم. منزلشان در حدود ۳۰۰ متری مسجد حضرت زینب(س) است؛ کنار جاده امام رضا(ع) که برای همه ما یادآور سفرهای زمینی به مشهد از شهر تهران است. وارد کوچه که می‌شویم، در انتهای آن خانه‌ای قرار دارد که از دیوارهایش پرچم‌های متعدد با نام اهل بیت(ع) آویزان است. از دور مشخص است که این خانه با دیگر خانه‌های محله، تفاوت دارد. از همسایه‌ها که نشانی منزل را می‌پرسیم، می‌گویند همان خانه که پرچم دارد. پیش می‌رویم. پدر شهید با یک پیراهن سفید و محاسن و مویی سفید، مقابل در خانه منتظر ماست.

او عاشق مقام معظم رهبری بود

گروه خبری ما زودتر از مهمانان مسئول مراسم، رسیده است. با استقبال گرم پدر و مادر شهید وارد خانه می‌شویم و فرصتی دست می‌دهد تا از پدر درباره شهید بشنوم. حاج علی‌اکبر راه‌چمنی پدر شهید می‌گوید: «پسرم قبل از سپاهی شدن کشتی‌گیر بود و در سپاه هم به دلیل اینکه ورزیده و ورزشکار شد، چتربازی، جودو، کشتی پهلوانی و ... را دنبال کرد و آموزش می‌داد. او بسیار با اخلاق و خوشرو بود. او بسیار خالص بود و بسیار عاشق مقام معظم رهبری بود. اگر کسی در جمع‌های خانوادگی از رهبری بدگویی می‌کرد، خیلی عصبانی می‌شد و تاب نمی‌آورد.»

در نوجوانی مکبر مسجد شد

از او می‌پرسم، شهید چگونه به سمت قرآن و حفظ آیات قرآن کریم رفت که می‌گوید: «او را همراه خودم به مسجد محله یعنی مسجد حضرت زینب(س) می‌بردم که از همان ایام مکبر مسجد شد. کانون قرآنی به نام ۱۴ معصوم(ع) بود که برای روخوانی و آموزش قرآن به این مرکز می‌رفتیم. ابوالفضل بسیار کوشا بود و توانست بیش از ۱۰ جزء از قرآن را حفظ کند. او سال ۹۰ به لبنان رفت و در جنگ ۳۳ روزه حضور داشت. از همان ایام به فکر شهادت بود.»

مداح در شب عروسی، چندبار گفت داماد شبیه شهداست

ماجرای ازدواج شهید راه‌چمنی هم بسیار متفاوت است و وقتی می‌شنوم، مدام در ذهنم این جملات حاج قاسم عبور می‌کند که برای شهید شدن باید شهید زندگی کرد. پدر شهید که بسیار باصفا و مهربان است و بسیار آرام و باطمانینه سخن می‌گوید، اظهار می‌دارد: «سال ۹۲ برای او خواستگاری رفتیم و ازدواج کرد. اولین ماموریتش را در دوران عقدش رفت. بعد از بازگشت، مراسم عروسی را برپا کردیم. قبل از اینکه به تالار عروسی برود، همسرش را از آرایشگاه به خانه آورد و هر دو وضو گرفتند و نماز خواندند و بعد به تالار آمدند. در مراسم عروسی هم یک مداح خودش دعوت کرده بود تا مولودی بخواند. این مداح در این مراسم شاید ۷ـ۸ بار گفت داماد شبیه شهداست. این جمله را چندبار تکرار کرد و برخی اعتراض کردند که شب عروسی است و این چه حرفی است که می‌زنید. او گفت: دست خودم نیست، به دهانم می‌آید. زمانی هم که مداح می‌خواست برود به او گفتم: چرا شب عروسی پسرم اینقدر گفتید شبیه شهداست. او گفت: باور کنید ارادی نبود. نگاهش می‌کردم یاد شهدا می‌افتادم. حال که می‌بینم انگار ابوالفضل شهادتش را همان شب گرفته بود.»


مزار شهید راه‌چمنی در گلزار شهدای ارمبویه

دعا کنید شهید شوم...

اگر یادتان باشد گفتم که خانه شهید در مسیر و جاده زیارت مشهد است. شهید هم ارادت ویژه‌ای به امام رضا(ع) داشته است. پدرش می‌گوید: «هربار مشهد می‌رفتیم، اشک می‌ریخت و از حضرت، شهادت می‌خواست. به ما هم می‌گفت دعا کنید شهید شوم تا من شرمنده دوستان شهیدم نشوم. همیشه هم که با همسرش به مشهد می‌رفته از او هم همین درخواست را داشته است. حتی زمانی که به ماموریت سوریه هم می‌رفته، همین گونه بوده و می‌خواست که دعا کنیم تا شهید شود. یعنی ابوالفضل آرزوی شهادتش را داشت و از امام رضا(ع) هم می‌خواست که در نهایت اجابت شد.»

خانه شهید، حسینیه شده است

شهید راه‌چمنی اهل هیأت بود و حتی در مواقعی مداحی هم می‌کرده است. پدرش می‌گوید: «در مسجد ما هیأت مکتب‌الزینب(س) فعالیت داشت که شهید گاهی در مجالس آن‌ها، مداحی می‌کرد، اما همیشه اصرار داشت که باید در خانه هم روضه داشته باشیم و به من درس می‌داد که این روضه خانگی برکات بسیاری دارد. بعد از شهادتش خانه‌اش که در طبقه پایین منزل ماست به حسینیه تبدیل شده و هر هفته سه‌شنبه‌ها هیأت هفتگی داریم و ماهانه نیز هیأت شاه نجف در این حسینیه مراسم برگزار می‌کند.»

کنگره شهدای قرآنی تهران برگزار می‌شود

کم کم مهمان‌ها از راه می‌رسند. رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران، حجت‌الاسلام سیدمحمد جواد موسوی درچه‌ای قاری بین‌المللی، حمیدرضا شیخ ویسی شهردار پاکدشت، محمد نجفی عضو شورای شهر پاکدشت به عنوان نمایندگان جامعه قرآنی مهمان خانواده شهید راه چمنی می‌شوند. قربانی سر بحث را باز می‌کند و از اهداف این دیدارها با خانواده‌های شهدا سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: «دور جدیدی از دیدار با خانواده شهدای قرآنی را آغاز کردیم که این برنامه ذیل برگزاری کنگره ملی شهدای استان تهران طراحی شده است. شهدای قرآنی به عنوان یک کمیته تخصصی این کنگره انتخاب شده است که بناست در ایام ۹ دی امسال، کنگره شهدای قرآنی شهر تهران را به عنوان پرچمداران بصیرت برگزار کنیم. بیش از ۳۰ برنامه تدارک دیده‌ایم که یکی از آن‌ها دیدار با خانواده شهدای قرآنی است. برای سال ۱۴۰۱ معرفی و تجلیل از ۵ شهید قرآنی را در دستور کار داریم که یکی از آن‌ها شهید ابوالفضل راه‌چمنی است.»

پاکدشت دارالشهدای تهران است

شهرستان پاکدشت به دلیل اینکه در حاشیه‌ شهر تهران قرار دارد، محل اسکان بسیاری از مهاجران افغانستانی شده است که این روزها تعدادی زیادی از آن‌ها خانواده شهدای غیور فاطمیون هستند. حمیدرضا شیخ ویسی شهردار این شهرستان در این خصوص می‌گوید: «شهرستان پاکدشت دارای ۴۵۰ شهید از دوران دفاع مقدس و ۸۰ شهید از دوران دفاع از حرم اهل بیت(ع) است که بسیاری از آنان شهدای فاطمیون هستند. پدر شهید راه‌چمنی بعد از شهادت فرزندش، سنگ صبور خانواده‌های شهدای فاطمیون شده است، پیگیر مشکلات و کمک‌رسانی به آنان است.»

جوانان التماس می‌کردند تا به سوریه بروند

پدر شهید زمانی که قرار می‌شود، در این دیدار کوتاه نکاتی را مطرح کند از یک واقعیت سخن می‌گوید که متاسفانه بسیاری از آن غافل هستند. او می‌گوید: «قبل از جنگ سوریه، برخی تصور می‌کردند با پایان دوران دفاع مقدس، دچار یک شکاف بین‌نسلی شده‌ایم و دیگر جوانان ما اعتقاد لازم را برای ایثارگری و جان برکفی ندارند، اما بعد از ماجرای سوریه، مشخص شد که هنوز جوانان ما پایبند به این نظام و ارزش‌های اسلامی هستند. مقام معظم رهبری می‌فرمایند جوانان این نسل برتر از جوانان دوران دفاع مقدس هستند، زیرا در آن زمان کلی تبلیغ و تشویق می‌شد تا افراد راهی جبهه‌ها شوند، اما این جوانان التماس می‌کنند که اجازه پیدا کنند راهی جبهه‌های نبرد شوند. شهید راه‌چمنی شیر پاک مادرش را خورد و تربیت شده دست مادرش است که از او تشکر می‌کنم. او یک بار به بچه‌های ما بدون وضو شیر نداد. ما ۲ دختر و ۴ پسر داریم. ابوالفضل بی‌نظیر بود و حتی به من ـ که پدرش باشم ـ هم درس می‌داد.»

من نَزَدم، خدا زد!

از پدر شهید درباره نحوه شهادت پسرش می‌پرسیم و او می‌گوید: «همرزمانش می‌گویند در یکی از عملیات‌ها حوالی ساعت ۴ صبح به همراه چند رزمنده پاکستانی وارد معبری می‌شوند که دشمن آتش بسیاری می‌ریخته است. ابوالفضل یک مرتبه بدون ترس بالای معبر می‌رود و نگاهی می‌اندازد و به پایین برمی‌گردد و RPG را برداشته و بدون مکث شلیک می‌کند. او مرکز آتش دشمن را می‌زند و یکباره صدا خاموش می‌شود. همرزمان به او می‌گویند: الله اکبر زدیش! او می‌گوید من نزدم، خدا زد! جلوتر زمانی که وارد منطقه‌ای می‌شوند، دشمن از پشت سر او را به وسیله تک‌تیرانداز می‌زند. همرزمان پاکستانی‌اش پیکر او را به عقب برمی‌گردانند. من همیشه قدردان این رزمندگان پاکستانی هستم زیرا اگر پیکر پسرم در آن منطقه می‌ماند معلوم نبود چه عاقبتی داشته باشد.»

پدر شهید در پایان از اعضای جامعه قرآنی کشور می‌خواهد تا او را یاری کنند که بتواند یک مرکز آموزش قرآن به نام شهید ابوالفضل راه‌چمنی راه‌اندازی کند و به تربیت قرآنی جوانان و نوجوانان بپردازد.

«عزیزتر از جان» عنوان کتابی روایتگر خاطرات شهید ابوالفضل راه‌چمنی از زبان همسرش و به قلم کبری خدابخش دهقی است.

پایان پیام/

ارسال نظرات