انقلاب اسلامی، تحول مستمر به سمت آرمان هاست
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، جملاتی که در زیر میخوانید گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای (مدظله العالی) در تاریخ ۲۵ /۶ /۱۳۹۴ است که به معنای انقلاب پرداخته و معنای انقلاب را به معنای دگرگونی، امر دائمی و استمرار به سمت آرمان ها دانسته و فرمودند: گفتن این حرف که انقلاب را باید به موزه سپرد، بی عقلی است.
رهبر معظم انقلاب می فرمایند: انقلاب یک امر مستمر است؛ یک امر دفعی نیست که بگوییم در تاریخ فلان، مثلاً یک حادثهای اتّفاق افتاد، یک عدّهای به خیابان آمدند، ده روز، بیست روز، دو ماه، شش ماه طول کشید و حکومت سرنگون شد؛ انقلاب این است؛ نه، این انقلاب نیست؛ این یک بخشی از انقلاب است. انقلاب یک حقیقت ماندگار و حقیقت دائمی است. انقلاب یعنی دگرگونی؛ دگرگونیهای عمیق در ظرف شش ماه و یک سال و پنج سال بهوجود نمیآید؛ علاوه بر اینکه اصلاً دگرگونی و صیرورت -یعنی حالی به حالی شدن، تحوّل- اصلاً حدّ یقف ندارد؛ هیچوقت تمام نمی شود؛ انقلاب یعنی این. انقلاب یک امر دائمی است.
حرف هایی یک عدّه [می زنند] -منبع این حرفها، به قول خودشان، اتاق فکرهای خارجی است، اینجا هم این حرف ها را بعضیها در روزنامهها و در مجلّهها و در حرف های گوناگون خودشان رِلِه می کنند و همان ها را تکرار می کنند و به زبان ایرانی آنها را بیان می کنند؛ [امّا منبع] حرف از آنجا است- که بله، انقلاب تمام شد. حالا یک نفر بیعقلی پیدا می شود به صراحت می گوید انقلاب را باید به موزه سپرد، بعضیهای دیگر هم هستند اینقدر بیعقل نیستند، به این صراحت نمی گویند، در پوشش این حرف را می زنند؛ جوری حرف می زنند که معنایش این است که انقلاب تمام شد؛ تبدیل انقلاب به جمهوری اسلامی.اصلاً قابل تبدیل نیست.
جمهوری اسلامی باید مظهر انقلاب باشد. یعنی همان حالت تجدیدپذیری، همان حالت تحوّل دائمی، همان حالت باید در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد؛ و الّا جمهوری اسلامی نیست؛ حکومت اسلامی نیست؛ انقلاب یک امر مستمر است.
خب، انقلاب چهکار میکند؟ کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمان ها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمان های عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است؛ امّا آن اصول که همان آرمان های اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچوقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمان ها یعنی اینجور چیزها- آرمان ها را انقلاب تصویر می کند، ترسیم می کند، بعد آنوقت به سمت این آرمان ها حرکت میکند.
حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم، «حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛... اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همهی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً حیات طیّبه.
خب، حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی همهی این چیزهایی که بشر برای بِهزیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو حیات طیّبه است؛ ملّت ذلیل، توسریخور، حیات طیّبه ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو حیات طیّبه است. حیات طیّبه را فقط در عبادات و در کتاب های دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی این ها است. حیات طیّبهی یک ملّت، از جمله این است که این ملّت، عزیز زندگی کند، سربلند زندگی کند، وابسته نباشد، مستقل زندگی کند. حالا کتاب می نویسند برای ردّ استقلال! انسان واقعاً تعجّب می کند که چطور، افرادی رویشان میآید این حرف ها را امروز بزنند.
دزدی میآید سر گردنه، جلو کاروان را می گیرد، بِزور از آنها مطالبهی هست و نیستشان را می کند؛ یک نفر هم بگوید بله، امروز مصلحت این است که ما برویم جزو ایشان؛ هرچه می فرمایند عمل کنیم! این حرف زدن در نفی استقلال، یک چنین چیزی است. عرض کردیم استقلال، آزادی در ابعاد یک ملّت است. از آزادی به اسم دفاع می کنند، استقلال را می کوبند.
استقلال یعنی آزادی؛ منتها نه آزادی یک شخص، آزادی یک ملّت از تحمیل ها، از توسریزدنها، از عقب نگهداشتنها، از استثمارها، از تسمه از گردهی ملّت ها کشیدنها؛ یک ملّت، از این چیزها که آزاد شد می شود مستقل.