تشریح فلسفه سیاسی مقاومت با نگاهی به مکتب سیدحسن نصرالله
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، نشست علمی تخصصی «فلسفه مقاومت براساس دیدگاه مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله» پیش از ظهر امروز با ارائه حجج اسلام والمسلمین نجف لکزایی رئیس پژوهش علوم و فرهنگ اسلامی، مهدی امیدی عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و محمدعلی سوادی استاد حوزه و دانشگاه در آستانه اربعین شهادت سیدحسن نصرالله در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجت الاسلام امیدی مقاومت را در لغت به معنای ثبات دانست و گفت: مشروعیت در هدف و روش شرط مقاومت و ثبات قدم در خواسته ها و فضائیل لازمه آن است.
وی همچنین عنوان کرد: مقاومت امری منطقی است که 4 مبنا دارد و بر مبنای طبیعت همه جانداران و موجودات زنده برای بقاء خود مقاومت و تلاش می کنند. بر مبنای فطرت انسان کمال جو است و برای کنار زدن موانع کمال خود تلاش می کند و همچنین بر مبنای کرامت نیز یک انسان برای حرکت به سمت فضائل به مجاهدت و مقاومت می پردازد و در پایان بر مبنای تربیت توحیدی لازمه زیست توحیدی مقاومت است زیرا مبارزه با عوامل مخل کمال در مسیر توحید سبب حفظ مرزهای دینداری می شود.
حجت الاسلام سوادی نیز در شروع سخنان خود گفت: مقاومت یعنی آرمانی وجود دارد که برای آن تلاش می کنیم تا حق آن را ادا کنیم و از طرفی دیگر آرمانی بزرگ تر از حاکم شدن دین نداریم. تحقق دین لایه های مختلفی دارد و از آن جا که جاری شدن منویات دین در همه امور و در سراسر دنیا یک آرمان حقیقی است مقاومت برای رسیدن به این آرمان لازم است.
حجت الاسلام والمسلمین لک زایی در شروع سخنان خود به عبودیت الهی در سوره حمد اشاره کرد و سپس با اشاره به تلاش شیطان برای انحراف انسان از حرکت در صراط مستقیم گفت: مقاومت یعنی تاب آوری در برابر تهاجمات سخت نیمه سخت و نرم شیاطین و دشمنان.
مشروح سخنان اساتید به شرح ذیل است:
حجت الاسلام والمسلمین لک زایی گفت: در نماز اعلام می کنیم که خداوند را عبودیت می کنیم و در این راه فقط از او کمک می طلبیم از این به طور جمع تقاضای هدایت به سمت صراط مستقیم را داریم. در هر حرکت شش رکن مبدأ مقصد، محرک، متحرک، مسافت و زمان وجود و شیطان وسط صراط مستقیم برای برگرداندن ما خود را قرار داده است و برای انحراف یک زمینه ایجاد شود کافی است و اگر کسی در یک دام انحرافی بیافتد تمام می شود.
مقاومت وقتی مکتب می شود که عنصر انسانی به نقطه کلان توجه می کند و می داند که اگر دستش از دست خدا و ولی جدا شد منحرف می شود. در قرآن کریم می خوانیم که اگر فردی از عبودیت خارج شد در مسیر شیطان است از این رو این مقاومت متعلق هایی پیدا می کند: در ساحت علم و دانش نیز باید اهل مقاومت باشیم و اگر در بخشی از علم خود دست به طواغیت دراز کردیم مقاومت در هم می شکند و از صراط بیرون افتاده ایم. طاغوت تلاش می کند که حرکت ما را متوقف کرده و ما را در خدمت خود قرار دهد از این رو یکی دیگر از ساحت های مقاومت اخلاقی معنوی، الهیاتی، راهبردی و استراتژیک است.
اگر کسی متوجه نباشد امروز در دنیا سلطه ستیز هستیم اشتباهات راهبردی را مرتکب می شود. در سفر اول و دوم اسفار اربعه، انسان حق نگر و خدابین می شود و سپس لیاقت این را پیدا می کند برای قرب الهی دست بقیه را بگیرد و صراط مستقیم باشد. بخش مهم مقاومت لبنان فرهنگی و راهبردی است. سیستم قرض الحسن حزب الله هم خار چشم دشمن می شود زیرا زمان ورشکستگی بانک های لبنان به کمک مردم آمد. ساحت دیگر مقاومت، مقاومت تمدنی، مقاومت در جامعه سازی و مقاومت در دولت سازی است و به طور کلی ایستادگی در برابر هر گونه اشغال گری از جمله اشغالگری فکری، ذهنی و اخلاقی. در دوران کرونا فضای مجازی گسترش یافت و ذهن و ضمیر جوانان و نوجوانان ما به اشغال دشمن در آمد و برنامه های سلوکی و عبادی تعطیل شد و این جوانان در فضای مجازی رها شدند. ذهن که اشغال شود فرمان به آن نمی رسد از این رو حوادث 1401 پیش امد
رژیم صهیونیستی از خود چیزی ندارد و به تنهایی که جلو نیامده است و آمریکا با تمام امکانات خود پشت او است و رزمنده لبنانی که می تواند جلوی او مقاومتت کند نشان می دهد از جهت های مختلف روحی مقاوم است و سیدحسن نصرالله این مقاومت را گسترش داده است. مقاومت حزب الله تک بعدی و چریکی نیست بلکه در همه ابعاد گسترش پیدا کرده است زیرا به دنبال انسان سازی و گسترش انسان ها است. حزب الله فقط در برابر یک نیروی نظامی به مقابله مسلحانه و چریکی نپرداخت بلکه همه وجوه نیروی انسانی مقاوم را تقویت کرد. وجه مکتبی بودن کسانی مانند شهید سلیمانی و سیدحسن نصرالله به این است که به همه ابعاد دین توجه داشته اند زیرا می دانستند که نباید اختلالی در هیچ یک از ارکان شش گانه حرکت رخ دهد.
حجت الاسلام امیدی در ادامه این نشست بیان داشت:
اولین شرط مقاومت این است که هدف و طریق مشروع باشد که در غیر این صورت مقاومت بی معنا و غیرعقلانی است و حتی قرآن کریم نیز به این امر اشاره می کند. پافشاری بر باطل مقاومت نیست بلکه کودنی و لجبازی است. دومین شرط آن حساسیت افراد نسبت به موانع و امکانات است زیرا فردی که می خواهد در برابر خطرات ایستادگی کند باید نوعی تنبه و هشیاری داشته باشد و هر چقدر حساسیت بالا باشد امکان مقاومت بیشتر است. سومین شرط نیز این است که هدف ضروری باشد و ایستادگی در برابر اهدافی که ضرورت ندارد معنا ندارد. چهارمین شرط نیز این است که هدف و طریق رسیدن به آن نباید بدیل داشته باشد و اگر مسیر جایگزینی دارد که خطر و هزینه کمتری دارد نباید بر طریق پرخطر پافشاری کرد. شرط پنجم مقاومت نترسیدن از خطرات پیش رو است و پس از آن تفکر راهبردی داشته باشد زیرا در جایی دشمن مواضع خود را تغییر می دهد و ما باید به گونه ای دیگر رفتار کنیم. مقاومت هم یک تاکتیک است و هم یک راهبرد تمدنی است که اگر کسی بخواهد همه عرصه های حیات انسانی را در بر بگیرد لازم است مقاومت کند. کسی که اراده برای مقابله نداشته باشد نمی تواند به اهداف مقاومت برسد.
سطح اول مباحث مرتبط با مقاومت، مقاومت آشکار است در حالی که یک وجه نرم و باطن هم دارد و طرح بحث جهاد نفس که یک امر درونی است یک مبارزه است و تقلیل امر مقاومت و جهاد به هر یک از دو عرصه انحراف است زیرا برخی فقط به مقاومت سخت فکر می کنند و به خود و مبارزه درونی توجه نمی کنند و مواجهه و مبارزه در عرصه فرهنگ را مبارزه نمی دانند. ترکیب این دو، مقاومت هوشمند را برای ما ایجاد می کند که در ظرف مناسب خود از مقاومت نرم و در ظرف مناسب دیگر از مقاومت سخت استفاده شود. مقاومت دو بعد فردی و جمعی دارد و لایه های تاریخی و اجتماعی نیز دارد که ظهور و بروز پیدا می کند و ملت، ملت مقاوم می شود. بسترهای تاریخی زمینه ای را ایجاد می کند که مردم و ملت مقاومت به خرج دهد.
حیات بشر با مقاومت است و در فضای ادیان الهی همه پیامبران الهی مسیر مقاومت را طی کرده اند و علمای ربانی در کنار انبیا مقاومت به خرج داده اند.« وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ» در ادیان توحیدی همه اینها در عرصه واقعیتها مقاومت به خرج داده اند. انقلاب اسلامی مسیر مقاومت صحیح را به ما نشان داد و تحولی بزرگ در عرصه سیاسی اجتماعی بود و تحولی که باید از آن هویت مشخص شود و جریان حق حاکمیت پیدا کند، بود. انتظار است با این پیشینه شاهد شبکه جهانی مقاومت باشیم.
گاهی اوقات دشمن به صراحت مقابله می کند که باید اهداف راهبردی دشمن را مانع بشویم اما گاه دشمن توان ضربه وارد کردن ندارد و در فکر و ذهن نوعی از فرهنگ را ترویج می کند که سبب می شود این فرد فکر مقاومت هم نداشته باشد و تلاش کند که خود را در برابر دشمن تسلیم کند. ایجاد گفتمان برای مقابله با تهدیدات نرم یکی از راهکارها است. جنگ سخت از بین می رود و تبعات او سبب می شود در روح و روان افراد انحرافی وجود داشته باشد.
در ادامه این نشست حجت الاسلام سوادی به خاطره ای از دیدار خود با مشاور خاویر سولانا اشاره کرد و گفت: این مشاور نقل کرد که اتحادیه اروپا در جنگ 33 روزه آتش بس موقتی از رژیم درخواست کرد تا با حزب الله گفتگو کند و پس از آن به من گفت نمی دانم حزب الله چه دارد که ناتو در برابر آن عاجز است و از من پرسید موتور محرک حزب الله در قم است یا در تهران. که در پاسخ به او گفتم که درکی از امر معنوی ایمان ندارید و به دنبال آن در یک مکان می گردید. جریان مقاومت اگر بخواهد به صورت واقعی دیده شود باید مثل خون در تمام امور مملکت و عالم جاری باشد و حق در برابر باطل به صورت سامان یافته شکل داده شود. امام خمینی قبل از انقلاب قلم و کاغذی داشت اما نیروهای انقلاب در همه جا نفوذ داشتند. حضرت امام خمینی بیداری ایجاد کرد.
دشمن برای مقاومت شکنی نقشه عجیبی کشید و می کشد. برای مثال در سال های انقلاب کتاب های شریعتی را به صورت گسترده و با حالتی که انگار قاچاق است منتشر می کردند و از طرفی دیگر نامه ای از 40 عالم علیه شریعتی منتشر می کردند. نمی دانستیم چگونه با این حرکت رژیم پهلوی مقابله کنیم که با ناامیدی در حال فکر کردن بودیم و یک دفعه نوار جدید امام خمینی به دستمان رسیدم. نوار امام گوش کردیم که فرمود: هم از روشنفکران گلایه دارم و هم از علما. همه چیز عوض شد دشمن برای مقاومت شکنی در طول انقلاب کارهای عجیب کرد و امام به واسطه اخلاص آن ها را خنثی کرد.
حجت الاسلام والمسلمین لک زایی در ادامه حکمرانی را مختص امور بغرنج دانست و گفت: حکمرانی برای حل مسائل بغرنج و پیچیده مطرح می شود زیرا برخی مسائل توسط یک فرد و سازمان قابل حل است و در ضمن حکمرانی قرار نمی گیرد اما برخی مسائل گروه های مختلفی را می خواهد تا آن مشکل حل شود. مشکل اول جهان اسلام مسئله فلسطین است که بسیار پیچیده بوده و اگر بخواهد حل شود و آزادسازی سرزمین های اشغال شده مسلمانان صورت گیرد به همراهی همه ملل اسلامی احتیاج دارد و اگر ما به وظیفه خود عمل کنیم نصرت الهی نیز شامل حال ما می شود. به کمال رسیدن «ان تنصروا الله» باعث ریزش نعمت های الهی می شود اما خدا محتایج یاری ما نیست بلکه مسیر کمال و مقاومت هیچگاه بلاموضوع نمی شود و باز این هواهای نفسانی هست و انسان باید مقاومت کند و صبر داشته باشد. سیدحسن متوجه شده بود که حل مسئله فلسطین احتیاج به هماهنگی و هم افزایی دارد و حزب الله فقط به لبنان بسنده نکرد و هر جا که می توانست فعال شد و حضور پیدا کرد که امت اسلامی بیدار شود و این بیداری زمینه ساز حل مسئله فلسطین شود.
حجت الاسلام امیدی نیز گفت: هزینه مقاومت را بالا می دانند زیرا در نتیجه مقاومت افراد و زیرساخت های زیادی هدف قرار می گیرد اما اگر هدف ضرورت داشته باشد بایستی در برابر موانعی که ما را از آن هدف باز می دارد مقاومت به خرج بدهیم و همه می دانیم هزینه مقاومت کمتر از هزینه سازش است. هزینه هایی که مقاومت می دهد در مسیر حق و خلوص است و اگر کارکردهای مقاومت و سازش را در نظر بگیریم متوجه می شویم که هزینه کدام بیشتر است.
مقاومت ایجاد قدرت می کند و نوعی بازدارندگی برای جامعه ایجاد می کند و فرزندان این ملت وقتی رشد پیدا می کنند با این سرمایه افزوده مواجه می شوند. در زمانی که دشمن در حال تهاجم است و همه احساس ضعف می کنند این یأس مردم را آزار می دهد و مقاومت است که امید را را زنده می کند. مقاومت افق گشا و هشدار دهنده است تا انسان به خودآگاهی جمعی برسد. مقاومت مایه اعتبار و آبروی همه کسانی است که در طریق درست تاریخ ایستاده اند. مقاومت استعدادهای نهفته درون جامعه را شکوفا میکند همانطور که مقاومت جنگ تحمیلی سبب شد اذهان جوانان ما شکوفا شود و مقاومت نشانه زنده بودن یک ملت و نشانه عزم و اراده مستحکم یک ملت است و ملتی که اراده قوی داشته باشد می تواند ایستادگی کند. مقاومت راز موفقیت و پیروزی بر دشمن است و جامعه ای که مقاوم باشد دارای یک وحدت و انسجام است
سازش نیز کارکرد هایی دارد: سازش حقارت آمیز و خیانتبار است و همه افتخارات یک ملت را بی اعتبار می کند. موجب شماتت آزادی خواهان جهان است و باعث می شود دشمن خسارت های خود را افزایش دهد. سلطه دشمن را بیشتر فراهم می کند و سبب تفرقه میان نیروهای خودی می شود و انسان و جامعه را به عقب نشینی وادار می کند. بالاترین ارزش این است که انسان به دستاویز ایمان دست بزند اما سازش زمینه را فراهم می کند که انسان به سمت بی دینی گام بردارد.
حجت الاسلام سوادی در پایان خاطرنشان کرد: مبحث شرق شناسی در دانشگاه های خارجی به عنوان یک گفتمان و ایدئولوژی مطرح می شود و سعی می کنند شرقیان را حیواناتی معرفی کرده که احتیاج به چوپان دارند و برای چوپانی نیز باید از آن ها حق توحش گرفت و بر آنان مدیریت کرد. در علوم غربیان، دین در کنار جادو معرفی می شود بنابراین ملت ها را به نحو خاصی معرفی می کنند و همین را توسط رسانه منعکس می کنند. همه دولت ها و دانشجویان را سکولار کرده اند و به جهانیان را به باور رساندند که عقب مانده هستند. در چنین شرایط جهانی شکل گیری یک مقاومت در ایران اسلامی و پس از آن در لبنان و سرزمین های اسلامی معجزه مردم بود و وظیفه مردم است که حکومت تشکیل دهند.